تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا
تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا

برداشت دولتمردان آمریکایی از دکتر محمد مصدق نخست وزیر ایران

بخش اول ویژگی سیاسی دکتر محمد مصدق 

دکتر محمد مصدق زاده قرن نوزدهم بود، در قرن بیستم زیست و دیدگاه‌های او در قرن بیست‌ویکم متداول شد. او یکی از میهن‌دوست‌ترین، بااخلاق‌ترین و پاکدست‌ترین رهبران ایران در طول تاریخ دو قرن گذشته بود. مصدق فرزند خلف ایران‌دوست و رجل سیاسی ضد استعمار عصر روشنگری بود، با تأکید بر «خلف» و «ایران‌دوست». سامانه ارزش‌های مورد احترام مصدق سازگار با ترکیبی از ارزش‌های منطبق با مدرنیته و سنت‌های بومی بود. مصدق برخلاف بسیاری از همدوره‌های خود که دچار غرب‌زدگی بودند یا یک نوع نوگرایی وانمودین را دنبال می‌کردند، مدرنیته را درست درک کرده بود و بر دگرگونی طرز فکر و ارزش‌های اجتماعی تأکید می‌گذاشت و اتکا می‌کرد. مصدق بر این باور بود که ایران فقط از راه دموکراسی و عدالت اجتماعی قابل اصلاح و اداره است. رویکرد او به اصلاحات مردم‌محور بود. مصدق می‌گفت: «اگر می‌خواهید کشور را اصلاح کنید، باید جامعه وارد جریان اصلاحات شود.  به‌جای اینکه بگوییم اصلاحات را انجام می‌دهم و اگر دوست نداشتی دستگیرت می‌کنم». به‌طور خلاصه، کمال مطلوب مصدق یک «سوسیال‌دموکراسی ایرانی» بود. آرمان‌های اصلی مصدق؛ یعنی حاکمیت ملی، آزادی، حکومت قانون، عدالت اجتماعی وتوانمندسازی شهروندان تاریخ مصرف ندارند.»[1]

این نمونه ای از برداشت های اغلب ایرانیان از دکتر محمد مصدق است. اما دیدگاه آمریکاییان که از عاملین اصلی بر کناری دکتر مصدق و دگرگونی تاریخ ایران شدند، متفاوت با چنین برداشتی است. برای آشنایی با شناخت دکتر مصدق از دیدگاه سیاست مداران آن کشور گزارش از سفارت آمریکا در ایران در بهمن ماه ۱۳۳۱ در این جا به نمایش گذاشته می شود. این گزارش یک نوشته ی طولانی است به همین سبب آن را در چند قسمت در دسترس قرار خواهیم داد.

بخش اول این سند در مورد ویژگی های سیاسی دکتر مصدق از زبان یک سیاست مدار آمرکایی می باشد.

 

سند شماره 65- گزارش از سفارت در ایران به وزارت امور خارجه-معرفی ناسیونالیست ایرانی به رهبری دکتر مصدق         -

شماره 878

تهران 25 بهمن 1331.

موضوع - انتقال پژوهشی با عنوان «ظهور یک ناسیونالیست ایرانی

گزارشی با عنوان «ظهور یک ملی‌گرای ایرانی» توسط آقای جان اچ استوتسمن جونیور، دبیر دوم سفارت تهیه شده است. این گزارش بررسی شگردهای سیاسی محمد مصدق است و سومین گزارش از سلسله گزارش‌های اساسی است که بخش سیاسی سفارت در دست تهیه آن است.

 

آقای استوتسمن نزدیک به دو سال و نیم را در ایران سپری کرده است. او بیشتر اوقات به بخش سیاسی سفارت منصوب شده است و از این رو فرصتی بی نظیر برای ارزیابی خاستگاه ها و تکنیک های جنبش ناسیونالیستی ایران به رهبری محمد مصدق، نخست وزیر کنونی، داشته است. او همچنین به دلیل تجربه ای که به عنوان مترجم رسمی برای دو سفیر آمریکا در بسیاری از گفتگوهای طولانی با دکتر مصدق دارد، صلاحیت تهیه گزارش را دارد. این تجربه دست اول در تهیه این مطالعه به موقع و جالب بسیار ارزشمند است.

سفارت این گزارش را مورد توجه وزارت قرار می دهد و معتقد است که آقای Stutesman شایسته تقدیر ویژه برای این گزارش ارزشمند است.

از طرف سفیر: آرتور ال ریچاردز - رایزن سفارت

 

خلاصه گزارش

چگونه  نه سیاستمدار ایرانی قدرت کافی برای از بین بردن امتیاز شرکت نفت انگلیس و ایران و گرفتن دولت از دست مردانی که قبلاً در ایران قدرت را در دست داشتند به دست آوردند؟ در این بررسی تکنیک های سیاسی محمد مصدق به دنبال درک این پرسش است.

ابتدا ویژگی های فردی و جاه طلبی های دکتر مصدق بررسی می شود. او جاه طلبی های خود را با آرمان های ملی یکی دانسته است. او با جلب حمایت مردمی از سیاست‌های احساسی‌اش «به نفع ملت» موفق شد قدرت سیاسی را به دست آورد.

ماهیت و عمق عواطف ملی که مصدق به آنها متوسل می شود، مورد توجه قرار می گیرد. ملی گرایی، نارضایتی اجتماعی و بی مسئولیتی سیاسی از عناصر اساسی در سیاست امروز ایران هستند. ناسیونالیسم ایرانی بی شباهت به دیگر احساسات ناسیونالیستی پرشور، هرچند معمولاً نامشخص، در آسیا نیست. نارضایتی اجتماعی و بیگانه هراسی ایرانیان نیز مشابه چنین پدیده هایی در کشورهای دیگر است. غرور ملی عجیب و بی مسئولیتی سیاسی ایرانیان را به حمایت از نخست وزیری سوق می دهد که اصرار دارد بقیه جهان باید دیدگاه سازش ناپذیر او را بپذیرند.

فصل پایانی این مقاله به توصیف واقع‌گرایی مصدق در هدایت به قدرت رسیدن جبهه ملی می‌پردازد. درک او از آسیب‌پذیری‌های مخالفانش به او اجازه داد تا با مخالفت ساده، دولت‌های قبلی را فلج کند، مجلسی بی‌سازمان و خودخواه را به گروهی عاطفی طرفدار مصدق و ملی‌سازی تبدیل کند، شاه را به وحشت بیاندازد و تا کنون با موفقیت با منافع ریشه‌دار در ایران، کمونیست‌ها و دیگر نفوذ خارجی مقابله کند.

طرح جدید مصدق برای سیاست در ایران، کشوری که مدت‌ها توسط دسته‌ای از سیاستمداران قدیمی اداره می‌شود، باید به تفصیل شناخته شود تا بتوان سیاست‌های دو سال گذشته ایران را درک کرد و متوجه شد که روند آینده سیاست ایران به سمت رهبری ناسیونالیستی با شخصیتی کم و بیش پویا است.

I. مقدمه

زمانی که محمد مصدق وارد صحنه تاریخ معاصر شد، اقدام جدیدی در سیاست ایران آغاز شد. تکنیک های سیاسی او و احساسات ملی که او برانگیخت، عوامل قدرت برای آینده است. رهبران جدید بدون شک ظهور خواهند کرد، اما همه باید برنامه های خود را با احساسات برای یک درخواست توده ای شارژ کنند، و باید ادعا کنند که آنها نماینده نیروهای ملی ایران هستند نه گروه ها یا منافع محدود.

موفقیت بزرگ محمد مصدق ناشی از شناخت قدرت ذاتی تعصبات ملی و مذهبی و تحسین مردم بود. او سیاست ایران را از عرصه بسته دسیسه های فاسد خودمحورانه به میدان وسیعی برد که در آن امکان بهره برداری از احساسات و زودباوری توده های نادان و غیرمسئول وجود داشت. مطالعه تکنیک‌هایی که او به کار می‌برد و احساساتی که به آنها متوسل می‌شد برای ناظران آینده ایران ضروری است.

 

II. ویژگی های سیاسی محمد مصدق

میهن پرستی اولین وجه از این ویژگی ها عشق به وطن است. حیرت آور است که ایرانی ها با چه اشتیاق به آشنایان خارجی از بداخلاقی و غیرقابل اعتماد بودن ایران می گویند. اما این نگرش به شکلی انحرافی نشان دهنده غرور عمیقی است که همه ایرانیان به کشور دارند. مصدق در این میهن پرستی شریک است. نمونه هایی از تمایل به پیوستن به جنبش های میهن پرستانه در کارنامه مصدق فراوان است که بارزترین آنها مشارکت او در اصلاحات مشروطه 1906 و عزم او در مجلس برای جلوگیری از کنترل روس ها بر شمال ایران است.

سیاستمداری که می خواهد ادعای حمایت مردمی ایران کند، باید از محمد مصدق تقلید کند و حداقل به عنوان یک میهن پرست شهرت بسازد، حتی سایر ویژگی ها را کنار بگذارد. به عنوان مثال، حسین مکی اکنون در قلب بسیاری از ایرانیان تنها به این دلیل که میهن پرستی جنگی را در نظارت خود بر مصادره از صنعت نفت بریتانیا در خوزستان نشان داد، جایگاهی دارد.

فساد ناپذیری یکی دیگر از ویژگی هایی که برای مصدق باعث شهرت عمومی شده است، بی اعتنایی او به منافع مادی است که معمولاً نصیب مقامات حکومتی ایران می شود. بسیاری از ایرانی ها فساد را وضعیت طبیعی نژاد بشر می‌دانند و باور نمی‌کنند که شرکت نفتی فوق‌العاده ثروتمند نمی‌تواند مصدق را مطابق دیدگاه خود بخرد یا حداقل او را متقاعد کند که قانون ملی‌سازی را به نفع بلندمدت و فریبنده بریتانیا منحرف کند.

دکتر مصدق با امتناع از خرید، الگوی باستانی رشوه خواری را که برای تحرک بیشتر سیاست های قبلی در ایران به کار می رفت، شکست. باند قدیمی سیاستمداران حریص کنجکاو نمی توانستند با تاکتیک های سنتی خود نخست وزیری را که به سود نقدسو استفاده  علاقه ای نداشت سرنگون کنند. با این حال، همکاران مصدق از مناصب خود در زیر ردای خوش‌بینی خاص نخست‌وزیر کوتاهی نمی‌کنند.

ناتوانی‌ها محمد مصدق به‌عنوان یک مرد سالخورده، طبیعتاً بارهای پست نخست‌وزیری را به شدت بر دوش می‌بیند. نیازی به استراحت تا حد امکان وجود ندارد. با این حال، همانطور که داستان زیر نشان می دهد، او گاهی اوقات از خستگی خود برای خدمت به اهداف سیاسی استفاده می کرد.

 

یک بار در روزهای ابتدایی نخست‌وزیری که دکتر مصدق در دفتر رسمی خود کار می‌کرد، یکی از بازدیدکنندگان مهم با درخواستی از وی خواست تا او را ببیند. نخست‌وزیر که تا آن زمان با انرژی مکاتبات را روی میزش انجام می‌داد، گفت که تا یک دقیقه دیگر این مرد را دریافت خواهد کرد. سپس با عجله کراوات و یقه‌اش را باز کرد، چند بالش روی مبل مرتب کرد و دراز کشید. وقتی میهمان ظاهر شد، نخست وزیر با صدایی نفس گیر از او خواست تا درخواست خود را مطرح کند. میهمان که از دیدن نخست وزیر چنان ضعیف وحشت زده شده بود، بدون اینکه درخواستی داشته باشد، آنجا را ترک کرد و از اینکه دکتر مصدق از او پذیرایی کرده است، ابراز تشکر کرد.

بیماری او همچنین به مردم ایران تاکید می کند که دکتر مصدق علیرغم درد شدید شخصی به وظایف خود ادامه می دهد. این اقدام تشویق و تا حدودی نماد مقاومت ملی در برابر انگلیسی‌ها است. دکتر مصدق در 30 آوریل 1951 (۱۰ اردیبهشت ۱۳۳۰) در اولین سخنرانی خود به عنوان نخست وزیر اعلام کرد: «هرگز فکر نمی‌کردم که سلامتی به من اجازه دهد که چنین موقعیت مهمی را بپذیرم، اما مسئله نفت مرا ملزم می‌کند که این بار سنگین را به دوش بکشم».

ممکن است بیش از سن و بازیگری به این ناتوانی های جسمانی کمک کند. یکی از دختران دکتر مصدق در آسایشگاه روانی است. یک پزشک ایرانی یک بار به سفیر گریدی گفت که به نظر او مصدق از نوعی جنون ارثی رنج می برد. البته نمی توان بر این تشخیص تأکید زیادی کرد. اما تردیدی وجود ندارد که نخست وزیر ایران مردی مریض است و علایق جزئی مکرر او تا حد زیادی نشان دهنده ناتوانی های جسمانی اوست.

شخصیت نمایشی، محمد مصدق در حرفه خود ضروری ترین ویژگی یک عوام فریب را به ارمغان می آورد - یک شخصیت نمایشی. غش و اشک‌هایی که برای آمریکایی‌ها خنده‌دار به نظر می‌رسند، شنوندگان و دیدنگان ایرانی او را عمیقاً متاثر می‌کند. او حس فوق العاده ای از زمان بندی و نمادگرایی دارد.

نمایش خوبی از این کیفیت زمانی رخ داد که او در سال (۱۳۳۰) 1951 تهران را ترک کرد تا پرونده ایران در مناقشه نفتی را در سازمان ملل متحد ارائه کند. در فرودگاه، پس از ورود بزرگان و جمعیت اندکی، خودرویی از هواپیمای منتظر فاصله گرفت و خشمگین نخست وزیر توسط خادمین از کنار جمعیت کمک گرفت. شعارهای تند آخوندها، زاری جمعیت، رقت مرد غش‌شده که مدعی بود از مردمش در برابر جهانیان دفاع خواهد کرد، همه پس‌زمینه لحظه‌ای بود که نماد امیدها و ترس‌های ایرانی نیمه غش در درگاه هواپیما حمایت شد تا آخرین نگاهی به مردمش بیندازد. بسیار احمقانه و غیر رسمی اما بسیار تکان دهنده بود.

در خطابه ، مصدق استاد بلاغت است که شنوندگان ایرانی  را به خود جذب می کند. صدای او، در هر سخنرانی، از لحن معقول آهسته تا اتهامات تیز متغیر است. او شوخ طبعی و شعر را در بحث های جدی ترین پرسش ها مخلوط می کند. او به جای تایید مستدل، برای واکنش های احساسی مخاطبانش بازی می کند.

حتی سیاستمدار بی عاطفه ای مانند دکتر راجی زمانی تحت تأثیر سخنرانی دکتر مصدق در سال 1950 قرار گرفت. وقتی از مصدق پرسیدند چه گفته است، او فقط می‌توانست پاسخ دهد: «سخنرانی فوق‌العاده بود؛ همه ما را تحت تأثیر قرار داد».

شاید بهترین نمونه اخیری که سخنرانی او شنوندگان متخاصم را به سمت خود جلب کرد، در مجلس در 11 دسامبر (۲۰ آذر) بود، پس از آن که مخالفان شیوای سرخوردگی و برخی انتقادات بسیار جسورانه بر دولت او به راه انداختند. او با لحن ملایمی که این انتقادات اشاره کرد به نحوی که گویای این امر بود که، مردی پیر و شرافتمند، با خویشتنداری به هر آنچه مخالفان می‌گفتند گوش می‌داد، و  معالا این تصور را ایجاد می‌کرد که او (بی مسئولیت) نبود، بلکه منتقدانش بودند که بی‌مسئول بودند. او در تابلوی سخنانش رشته‌ای از دلیل بافته که انگار پدری است و به پسر کوچکی توضیح می‌دهد که باید در دنیایی شیطانی برای استقلال بجنگد. او به تدریج رنگ احساسات ضد انگلیسی را وارد طرح کرد و تقریباً به طور نامحسوسی از عقل به احساس دیگری حرکت کرد، به طوری که شنوندگانش در پایان احساس کردند که او بر دشمنان ملی پیروز شده است.

 

مطالعه آرام سخنان او نشان می دهد که او به هیچ یک از انتقادات سنگدلانه مخالفان پاسخ نداده و مطمئناً دلیلی برای این باور ندارد که راهی را که کشورش را در آن هدایت می کند ترک خواهد کرد. اما حتی حسین علا، وزیر دربار، عصری که این سخنرانی را از رادیو تهران شنید، مشتاقانه به سفیر هندرسون گفت که ایران خوش شانس بود که دکتر مصدق را داشت تا از منافعش در برابر «بختک»AIOC»  » (شرکت نفت انگلیس و ایران» دفاع کند.

ادامه دارد.....

 

 



[1] نیکلا گرجستانی -  برگرفته از کتاب با عنوان فراتر از زمانه -