تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا
تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا

تاریخ باستانی ایران زمین-

 

مقدمه: تشکیل حکومت ها در فلات ایران زمین

 

قدیمی‌ترین آثار سکونت روستا نشینان اولیه در فلات ایران در غرب زاگرس و شمال خوزستان یافت شده‌است. برخی از این روستاهای اولیه گنج دره، سراب و آسیاب در نزدیکی کرمانشاه، علی کش در دهلران، گوران در هلیلان و چغا بنوت در شمال خوزستان است. قدیمی‌ترین مدارک اهلی شدن بز در مکان گنج دره در نزدیکی کرمانشاه کشف شده که حدود ۱۰ هزار سال قدمت دارد.

 

بین هفت تا هشت هزار سال پیش مراکز روستانشین در چند نقطه از ایران، در منطقه تمدن جیرفت در تمدن تپه سیلک نزدیک کاشان و در اطراف مرودشت و در فاصله کمی از شوش، قدیمی‌ترین شهر موجود دنیا، وجود داشته‌است. شوش یکی از قدیمی‌ترین سکونتگاه‌های شناخته شدهٔ منطقه‌است، با وجود اینکه نخستین آثار یک دهکدهٔ مسکونی در آن مربوط به ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد هستند.

 

در طول تاریخ، مهاجرت‌های انسانی و جابجایی انسان‌ها همواره به دلیل دستیابی به شرایط بهتر برای زندگی بوده‌است، در دوران باستان این شرایط بهتر عبارت از آب فراوان‌تر و خاک حاصلخیزتر برای کشاورزی بوده‌است. به عنوان نمونه‌ای از این‌گونه مهاجرت‌ها می‌توان از دو کوچ بزرگ نام برد: نخست، کوچ هندیان آریایی از پیرامون کوهستان‌های هندوکش به سرزمین‌های پنجاب و پیرامون رود سند و دیگری، کوچ ایلامیان و سومریان، به سرزمین‌های باتلاقی تازه خشک شده خوزستان در ایران و میانرودان انجام شده‌است. از این‌گونه مهاجرت‌ها تمدن‌های بزرگ یا گروه‌هایی از تمدن‌های بزرگ برخاستند. ویل دورانت، این آثار تمدن را کهن‌ترین آثار تمدن بشر دانسته‌است.

 

کهن‌ترین نشانه‌های تمدن انسانی، مربوطه به ۵۰۰۰ سال ق.م. است که در ایران تمدن شهر سوخته در سیستان، تمدن عیلام در خوزستان، تمدن جیرفت در کرمان، تپه گُر، قلعه خان و آتشکده اسپاخو در مانه و سملقان، تمدن تپه حصار در دامغان، تمدن تپه سیلک (در کاشان)، تمدن اورارتو (در آذربایجان)، تپه گیان نهاوند، تمدن کاسی‌ها (در لرستان امروز)، پیدا شده‌است. از روی یک قسمت از آثار تمدن تپه سیلک، که گمان می‌رود مربوط به هزاره چهارم پ.م. باشد، پیدا شده‌است که اهالی آنجا به بافندگی و کار کردن با فلزات و استعمال مهر و چرخ کوزه‌گری پی برده بودند.

 

ایران نخستین سرزمینی است که در آن مردم به استخراج و استعمال فلزات پی برده‌اند. تعدادی از نخستین کوره‌های ذوب مس در تل ابلیس کرمان مربوط به هزاره پنجم ق.م. بدست آمد و اشیاء مسی شامل سنجاق و درفش، مهر و دستبند و حلقه انگشتر از آن‌ها کشف گردید. قدیمی‌ترین فلزی که مورد استفاده انسان قرار گرفته مس بوده‌است. این فلز در ۴۵۰۰ ق.م. در آسیای غربی مورد استفاده بوده‌است.

نخستین آریایی‌هایی که قبل از “مادها» به ایران آمدندکاسیها (کانتوها - کاشی‌ها)، لولوبیان و گوتیان بودند. لولوبیان و گوتیان نیز در زاگرس مرکزی اقامت گزیدند که بعدها با آمدن “مادها» به اجبار به تبعیت از آن‌ها درآمدند و بخشی از آن‌ها شدند.

سه گروه بزرگ آریایی که به ایران آمدند و هر یک در قسمتی از ایران سکنی گزیدند: “مادها» در شمال ،شمال غربی و غرب ایران، پارسها در قسمت مرکزی و جنوبی و پارت‌ها در حدود خراسان، سیستان، گرگان، کرمان، یزد، سمنان و هرمزگان امروزی (شرق وشمال شرق) . نخستین دسته از آریاییان که در نواحی غرب ایران موفق به تشکیل حکومت شد، قوم “ماد» بود. پارسها، قوم دیگر آریایی، ابتدا در نواحی شمال و غرب ایران ساکن شدند و سپس به تدریج به سوی جنوب کوچ کردند. پارس‌ها شاهنشاهی هخامنشیان را بر پا کردند. پارت‌ها، دیگر قوم آریایی، ابتدا در نواحی شرقی حدود ماوراءالنهر می‌زیستند. آنان موفق به تشکیل شاهنشاهی اشکانی شدند.[1]

یک پهنه جغرافیایی در غرب آسیا به نام «فلات ایران» خوانده می‌شود. اگر بخواهیم تاریخ این سرزمین را  در دوران دیرینه تعریف کنیم ، باید در نظر داشته باشیم که قبل از “مادها»، این پهنه جغرافیایی «ایران» نامیده نمی‌شده و مسکن مردمان ایرانی‌زبان هم نبوده است.

در سرزمینی که  از دریای خزر تا خلیج فارس  و از بلوچستان فعلی تا آسیای صغیر که بعد ها ایران زمین نام گرفت، در هزاره دوم پیش از میلاد، نام ایران و ایرانیان و مردم ایران و اقوام ایرانی، در این دیار  آثار وجودی و موجودیت دیده نشده و آثاری به دست نیامده است.

 

  ناشناخته بودن دولت «ماد»- «هخامنشیان»و«کوروش»!

اولین کتاب تاریخ ایران برای تدریس در مدارس در دوره رضا شاه پهلوی به نام تاریخ مختصر ایران است که برای  کلاس های سوم و چهارم دبستان تدوین شده است. در این کتاب توصیف عادات و روحیات ایرانیان اولیه، آغازین موضوعی است که در نگارش«تاریخ مختصر ایران» در سال ۱۳۱۰ شمسی مورد توجه محمدعلی فروغی نویسنده این کتاب قرار گرفته است.

او به رغم اینکه ایرانیان نخستین را می‌ستاید و بسیاری از اخلاقیات مستحسن را به آنان نسبت می‌دهد-که البته در جای خویش صحیح است-اما در عین حال طیفی از افسانه‌بافی‌ها درباره تاریخ کهن ایران را رد می‌کند:

۱ـ ما ایرانی هستیم و ایرانیان قوم خیلی قدیم هستند.

2‌ـ ایرانی‌های قدیم در بسیاری از چیزها با ما تفاوت داشتند. ایرانی‌های قدیم فارسی را طوری حرف می‌زدند که حالا ما نمی‌فهمیم و خط آنها را نمی‌توانیم بخوانیم.

3‌ـ زندگانی آنها به وضع دیگر بوده و آداب و اخلاق دیگر داشتند. مسلمان هم نبودند چون که هنوز دین اسلام نیامده بود.

 4‌ـ پیغمبر ایرانی‌ها زرتشت نام داشت و به این جهت آنها را زرتشتی می‌گویند.

5‌ـ خداوند خالق عالم را هورمزد می‌گفتند و معتقد بودند که آدم باید رفتار و گفتار و افکار خود را خوب کند تا هورمزد از او راضی باشد و او را بعد از مرگ به بهشت ببرد و اگر غیر از این باشد به جهنم می‌رود.

6‌ـ زرتشتی‌ها می‌گفتند هورمزد همه چیزهای خوب را آفریده و چیزهای بد مثل تاریکی ، ناخوشی ، کثافت، خرابی و حیوانات موذی را به اهریمن نسبت می‌دادند و می‌گفتند آدم باید دشمن اهریمن باشد و آثار او را خراب کند.

7-چهار عنصر یعنی باد ، خاک ،آب و آتش را پاک نگه می‌داشتند و مخصوصاً آتش را احترام می‌کردند. به این واسطه مردم زرتشتی‌ها را آتش‌پرست گمان کرده‌اند اما آنها خداپرست هستند.

8- ایرانی‌های قدیم زراعت را که اسباب آبادی است بسیار ثواب می‌دانستند.

9- از دروغ گفتن هم احتراز داشتند و همیشه راست می‌گفتند.

10-از بس ایرانی‌ها قدیمی هستند، از احوال اوایل آنها درست خبر نداریم. بعضی داستان‌ها از آن زمان نقل کرده‌اند که بیشتر آنها صحیح نیست و افسانه است

محمدعلی فروغی در فصل اول این اثر از«پادشاهان پیشدادی و کیانی»سخن گفته است. او این فصل را در شش صفحه و 19 بند به نگارش درآورده است. او در این بخش، سخن را از پادشاهی کیومرث می‌آغازد و تا اول پادشاهی سلسله اشکانیان ادامه می‌دهد. بی‌تردید اگر بنا بود فروغی درباره سلسله «هخامنشیان» و نیز پادشاهی به نام «کوروش» سخنی بر زبان براند، باید در این فصل سخن می‌گفت، اما همانگونه که در دیباچه بدان اشارت رفت، در این بخش اثری از حالات و مقامات این سلسله و چهره‌های شاخص آن به چشم نمی‌آید. او تنها در بند هجدهم این فصل، به جنگ «دارا» با یونیان اشاره کرده بدون آنکه او را به سلسله‌ای خاص نسبت دهد.

برخی تاریخ‌پژوهان دارا را همان داریوش هخامنشی خوانده‌اند اما فروغی در این باره تصریحی ندارد. بخش‌هایی از این فصل- که به ترتیب مورد ادعای برخی تاریخ‌نگاران باستانگرا، باید در آن از هخامنشیان سخن می‌رفت-بدین شرح است:

۱۵ -اما در ایران یک نفر پهلوان بود رستم‌نام که خیلی شجاع بود و در جنگ‌ها همیشه پیش می‌برد و به کیکاوس وکیخسرو که پادشاهان ایران بودند خدمت‌هایی بزرگ کرد و نگذاشت تورانی‌ها بر ایران غلبه کنند و عاقبت افراسیاب در جنگ کیخسرو کشته شد. نواده کیخسرو گشتاسب نام داشت.

16- می‌گویند زرتشت در زمان گشتاسب ظهور کرده است.

17-پسر گشتاسب، اسفندیار خیلی رشید بود. خواست با رستم جنگ کند اما او به تدبیر اسفندیار را کور کرد تا هلاک شد.

18‌ـ سلاطین ایران با یونانی‌ها هم خیلی جنگ کرده‌اند. عاقبت در زمانی‌که دارا پادشاه بود، اسکندر پادشاه مقدونیه که اصلاً یونانی بود، به جنگ ایران آمد. دارا از اسکندر شکست خورد و به دست سرداران خود کشته شد. بدین واسطه دولت قدیم ایران منقرض گردید و از آن وقت تا به حال 2هزار و 200 سال می‌گذرد.

19‌ـ پادشاهان قدیم ایران که اسم بردیم پیشدادیان کیان خوانده می‌شوند.»[2]

بنا بر این مشاهده می شود که تا سال ۱۳۱۰ یعنی ۹۰ سال پیش نه تنها دولت ماد بلکه بزرگترین شاهنشاهی ایران باستان یعنی هخامنشیان نیز برای رجال و فرهیختگان کشور ما ناشناخته بوده است.؟ بعد از چندین سال که محققین خارجی اطلاعاتی در رابطه با تاریخ باستانی ایران منتشر کردند، گروهی از رجال ایرانی از جمله حسن پیرنا تاریخ ایران را مدون نمود و  با استفاده از منابع کتاب‌های فرانسوی، انگلیسی، روسی و آلمانی که ترجمه‌ای از منابع یونانی و رومی محسوب می‌شوند بهره گرفت . وی از منابع عربی و فارسی هم در سطح گسترده‌ای استفاده کرده‌است.در آن برای اولین بار از تاریخ  دولت های ماد و هخامنشی اطلاعاتی را منتشر کرد.

دورة “ماد» از مهمتـرین ادوار تـاریخی ایـران بـه شـمار مـیرود، زیـرا در ایـن دوره اقـوام ایرانی/ آریایی برای نخستین بار موفق به تشکیل حکومتی ایرانی در غرب فلات ایران کنونی شدند. به همین دلیل تاریخ ایران غالبا با دوران “مادها» شروع  می شود.

آن چه که از مستندات و اثار باستانی حاصل شده است این است که در این حوزه جغرافیایی(در فلات ایران بعدی):

-       دولت عیلام در جنوب این سر زمین در شوش قرار داشت.

-       دولت اورارتو در شمال و شمال شرقی دریاچه وان قرار داشت.

-       دولت بابل در بابل در میان‌رودان در حوضهٔ رود فرات قرار داشت.

-       دولت آشور در بخش میانی رود دجله و کوهستان‌های مجاور آن قرار داشته‌است.

-       لولوبیان و گوتیان نیز در زاگرس مرکزی اقامت گزیده بودند.

جالب است که اشاره کنیم که همه این دولت ها در بخش شرقی فلات ایران تاسیس و حکومت داشته اند. در این دوره باستانی کمتر اشاره ای به همجوران و هم مرزان غربی “ماد» شده است. تنها جسته گریخته اشاره هایی به قوم پارت در دوره هخامنشی شده است که :ایالت پارت از شمال به داها و از مشرق به هریوه (هرات امروزی) در غرب افغانستان و از جنوب به کارامانی (کارامانیا - کرمان امروزی در جنوب ایران) و از مغرب به ایالت “ماد» محدود بوده‌است.[3]

علاوه بر پارت ها، ساگارتی‌ها به پارسی باستان:( Asagartiya) تیره‌ای از مردمان ایرانی باستان بودند که در فلات ایران نشیمن داشتند. محل دقیق آن‌ها ناشناخته‌است ولی احتمالاً در همسایگی پارت‌ها در شمال خاوری ایران سکونت داشتند. هرودوت (۱٫۱۲۵، ۷٫۸۵) آن‌ها را مرتبط با پارس‌ها ذکر کرده‌است. این احتمال وجود دارد که ساگارتی‌ها در برهه‌ای از زمان با “مادها» از نظر سیاسی هم‌پیمان شده باشند.

گفته ها و نوشته ها حاکی است که ایرانیان از مردم محلی این دیار نبوده اند و  در واقع  از  اقوام آریایی هستند که به این پهنه جغرافیایی  مهاجرت کرده اند.  آخرین موج از مهاجرت آریایی‌ها احتمالاً از اوایل هزاره نخست پیش از میلاد شروع می‌شود و ما این مهاجران را به نام “مادها» و پارس‌ها می‌شناسیم. این نوشته ها همه نظریه و فرضیه هستند  و تاکنون سند و مدرک خاصی برای اثبات و پشتیبانی این نظریه مهاجرت آریایی ها به ایران دست نیامده است. و در مقابل مخالفان  این نظریه معتقدند که آریایی ها از بومیان این بخش از جهان بوده اند و از این دیار به بیرون از فلات ایران مهاجرت کرده اند. این بخش از تاریخ در نوشته های این کتاب مد نظر نیست و علاقمندان را به نوشته های مورخین رجوع می دهیم.

دورة “ماد» در تاریخ ایران باستان دورهای بس کم شناخته و بعضاً ناشناخته است و اساساً نادانسته های ما از این دوره بسی بیش از دانسته هایمان است ودر  این رابطه در کشور ما کوشش چندانی صورت نگرفته است و از گذشته این دولت اطلاعات بسیار نازلی در دست است.  شاید به همین دلیل است که در جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران از دولت “ماد» یادی نشده است و پایه تاریخ شاهنشاهی  ایران نیز ار دوره هخامنشیان(۵۵۰ پیش از میلاد)   آغاز شده است.

مستشرقین غربی و شرقی نیز تا اواخر قرن نوزدهم در رابطه با تاریخ “ماد» مایه های چندانی در دست نداشتند و نوشته های آنان بیشتر متکی به نوشته  های هرودت و کتزیاس(مورخین یونانی) محدود بود.  در نوشته های بسیاری از مستشرقین به طور کلی تاریخ “ماد» را مقدمه ای برای حکومت هخامنشیان به کار می بردند. اطلاعات دوران تاریخ “ماد»- تا پایان قرن نوزدهم کماکان به  حدسیات و گمان هایی متکی بود  که کم و بیش زیرکانه و تلفیقی از مطالب آثار هردوت و کتسیاس(کتزیاس)  مبتنی بود.

منابع به دست آمده از دولت آشور، دولت “ماد» را از لحاظ سیاسی پراکنده و از هم پاشیده مجسم می ساختند وکوچکترین اشاره ای به شاهنشاهی “ماد»  در این اسناد دیده نمی شود.  در حالی که منابع یونانیان از “ماد» به صورت یک امپراتوری کامل و واحدی نام برده می شود.

در عهد «شلَمْ نَسَرْ دوم»  پادشاه آشور، نخستین بار از وجود نژاد ایرانی در کردستان اطلاع حاصل می کنیم. این پادشاه در سال ۸۳۶ قبل از میلاد با قبایل «“ماد»ای» و «پارسوا» جنگید. قبایل “ماد»ای همان طایفه «“ماد»» و «پارسوا» را هم بعضی با طایفه «پارسَ» تطبیق کرده اند.[4]

در نیمه اول قرن بیستم تلاش های تازه ای توسط مورخین   غربی و شرقی در مورد تاریخ “ماد» صورت گرفته است که می توان به اختصار به نوشته های زیر اشاره کرد:

1.     رساله کنیگُ به نام قدیمی ترین تاریخ “مادی» ها و پارسیان و

2.     کتاب تاریخ قدیم ایران  نوشته کامرون

3.     کتاب ایران از  ازمنه قدیم تا اسلام نوشته گیرشمن

در کتاب کامرون که بیشتر مربوط به دوره عیلام است  و تالیفاتی  از نوشته های میخی و متون عهد عتیق و آثار باستانی از قدیمی ترین زمان ها تا سقوط پادشاهی “ماد» (حدود سال ۵۵۰ قبل از میلاد) می باشد و متکی بر برخی از حقایق تاریخی است. در این کتاب مطالبی وجود دارد که تا آن زمان منتشر نشده بود. این اسناد و مدارک را آشورشناسان آمریکایی در دسترس وی قرار داده بودند. که به ارزش کتاب  وی افزوده است.

نوشته های گیرشمن جنبه های عامه فهمی دارد و مطالبی در باستان شناسی دارد اما در مورد تاریخ “ماد» وی از کتاب کامرون متابعت کرده است.

نوشته های محققین روسی نیز در دسترس قرار گرفته اند که عبارتند از نوشته های اقرار علی اف مورخ آذربایجانی و کتاب تاریخ ماننا در قرن هشتم و هفتم پیش از میلاد است که به تاریخ “ماد»  ارتباطاتی دارد، نوشته ؛ گ. آ. ملیکویشویلی است. [5] ساموئل کریمر (Samuel Kramer) از برجسته‌ترین سومرشناسان، در کتاب نامدار خود «الواح سومری» نیز گوشه هایی از تاریخ این سرزمین را معرفی کرده است.

به سبب فقدان مستندات کافی، دورة “ماد» یکی از دوره های تاریک و بحث انگیز تاریخ ایران باستان اسـت؛ بـه گونـه ای کـه حتـی همراهی علم باستانشناسی در یکی دو سدة اخیر هم نتوانسته گرة چندانی از معمای پر رمـز و راز این دوره بگشاید. بهر حال دانسته های ما در مورد تاریخ شاهنشاهی “ماد»  در حال حاضر بیشتر از گذشته است ولی کافی برای شناخت کامل آن دولت نمی باشد و کمبودهای فراوانی دارد.

به نوشته هرودوت ، دولت “ماد» که جانشین دولت ماننا – شده بود امپراتوری بزرگی را تشکیل داد. همین دولت “ماد» بود که توانست  به فرمانروایی دولت آشور که ابر قدرت آن زمان بود و سراسر آسیای غربی را تحت سلطه خویش داشت ، خاتمه داده و از تاریخ جهان پاک نماید. دولت “ماد»  بخش زیادی از مناطق آشور و سرزمین های متعددی را  در منطقه زیر فرمان خود گرفت.

ظاهرا تعالیمی که بعدا مبنای دین زردشت قرار گرفت و در تکامل معتقدات و افکار مردم جهان باستان نقش مهمی ایفاء نمود، در سرزمین “ماد» تحت شاهنشاهی “ماد» آغاز و توسعه یافته است. دولت “ماد» در سرزمینی  که در جنوب رود ارس واقع بود و بعد ها (آذربایجان) نام گرفت و در بخشی از منطقه شمالی آن ناحیه که اینک آذربایجان (کشور مستقل شده) است نیز نافذ بوده است. نام آذربایجان از کلمه “مادی» (آتروپاتن) مشتق است.

رونق تمدن و شهر نشینی و دستیابی انسان به ابزار و آلات و امکانات بهتر زندگی در در حوزه  آسیای  غربی به دوران ۴۵۰۰ سال قبل از میلاد آغاز شده است و تا زمان “ماد» ها که در قرن نهم قبل از میلاد نامشان در این دیار برده شده است مسیر توسعه و پیشرفت زیادی را  طی کرده بود.

این در حالی است که در این منطقه آسیای غربی تحولات عمده ای به وقوع پیوسته بود از جمله:  دولت هایی مانند سومریان، ایلامیان، آشوریان ، بابلیان قرن ها پیش تاسیس و مستقر شده و یا منقرض شده بودند.

 نظام کشاورزی و آبیاری دچار دگرگونی شده و روش های نوین پدید آمده بود. شهر نشینی و ساخت قصر ها رونق گرفته و مردم از اقوام مختلف در این دیار شهر نشین شده بودند. شناخت فلزات و ساخت اداوات فلزی در بسیاری از مناطق و میان اقوام این دیار رونق داشت. نظام های طبقاتی اجتماعات بشری را در بر گرفته و نظام بهره کشی و برده داری جا افتاده بود. مجموعه های حقوقی و قانونی تدوین شده و روش های دادگری در برخی از دولت ها رواج یافته بود. تجارت از حوزه قوم و قبیله ای فرا تر رفته و بازرگانی بین دولت ها  رواج داشت. خط و نوشتار ها پدیدآر گشته و مکاتبات بین دولت ها به کار برده می شد. شعر و ادبیات و موسیقی متحول شده و بین اقوام و دولت ها گسترده شده بود. نظام های مالیاتی متحول و دارای ارکان و شیوه های جدید شده بود. صنایع و هنر و حمل نقل زمین و دریایی پدیدآر و گسترش یافته بود. دین و مذهب های مختلف و متعدد همراه با خدایان بی شمار در میان این سرزمین ها مسیر توسعه را طی می کرد و طبقه روحانیون از اعضای پر قدرت حکومت ها به شمار می رفتند. علاوه بر این توسعه ها که به زندگی گروه های از طبقات برتر و پر قدرت جامعه امکان زندگی بهتر و آسوده تری را فراهم کرده بود، در همین دوره ها تسلط طبقاتی نیز پدیدآر و گروه فرو دستان را با رنج و درد بیشتر آشنا کرده بود. زندگی کوچ نشینی و روستا نشین و اشتغال به دامداری و کشاورزی دگرگون شده و فعالیت های جدید دولتی، نظامی، تجارتی و ..... پدیدار شده و هر یک از آنان مزایا و معایب خود را بر جامعه تحمیل می کردند.

این تحولات در میان اقوام متنوع و متعددی که در سرزمین که بعدها فلات ایران نام گرفته بود ساکن بودند صورت پذیرفته بود که قوم ایرانی تا قرن هشتم ق م در آن نقشی نداشت و از قوم ایرانی برای ایجاد هیچ یک از این دگرگونی ها در تاریخ نام برده نشده است.

گر چه از “مادها» و پارس ها در قرن هشتم قبل از میلاد در اسناد این دیار  نام برده شده است اما به دلیل این که آنان زندگی کوچ نشینی و بادیه گردی داشته اند دستاورد متمدنانه و دگرگونی خاصی  نداشته اند نامشان بیشتر در کشمکش های نظامی دیده می شود. در حقیقت می توان تولد و پیدایش “مادها»  را یک زایشی عقب مانده از تمدن آن روزگار محسوب کرد. 

“ماد» ها چند قرن بعد از  دگرگونی و تمدن سازی منطقه ایران توسط اقوام سومری – بابلی – آشوری – ایلامی و ماننا و آراتور در این دیار دیده می شوند که حضور دیر هنگام و دور مانده از تمدن ایام می باشد.

برای آشنایی بیشتر از این دگرگونی های منطقه ای ، در راستای بهسازی و توسعه زندگی انسان ها در عصر ظهور “ماد» و همچنین برای ارزیابی جایگاه دولت “ماد» در جهان آن روز لازم است که از دولت های همجوار و همزمان دولت “ماد» نیز اطلاعاتی داشته باشیم تا بتوانیم وضعیت دولت “ماد» را با آنان مقایسه کنیم و از پیشرفت یا عقب ماندگی آن آگاه شویم.



[1] ویکی پیدیا دانشنامه آزاد – ایران پیش از تاریخ

[2] اندیشکده مطالعات وقتی هنوز فروغی کوروش و هخامنشیان را نمی‌دید!

[3] دانشگاه فرانکفورت آلمان. "Old Persian Corpus, Part No. 8, Text: DB1". http://titus.uni-frankfurt.de. External link in

[4]کریستین سن -آرتور- مزدا پرستی در ایران قدیم انتشارات دانشگاه تهران- تهران ۱۳۴۵ – ص ۳۱

[5]  برای اطلاعات بیشتر در این زمینه می توان به کتاب تاریخ ماد نوشته  ا.م. دیاکونف ترجمه کریم کشاورز مراجعه شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد