تفاهم نامه کارکنان شماره 171
واشنگتن، بدون تاریخ
موضوع - مسئله حزب توده در اطلاعات آمریکا
1. سؤالات مطرح شده در NIE-462 بار دیگر بر عدم شناخت قطعی ما از حزب توده تأکید کرده است. میدانیم که حزب بهعنوان ابزار منضبط و متعهد نفوذ شوروی به ایران وجود دارد، این تنها گروه سیاسی در ایران است که دارای انسجام سازمانی است و بهطور پیوسته کار تقویت قدرت خود را تا جایی پیش میبرد که بتواند بر ایران مسلط شود. اما ما نام رهبران کنونی آن را نمی دانیم و اطلاعات دقیقی در مورد اندازه و شخصیت اعضای و پیروان آن، توانایی های نظامی آن در برابر نیروهای امنیتی دولتی که تلاش می کند به آنها نفوذ کند و اهداف فوری آن نداریم. اطلاعات فعلی ما در مورد حزب عمدتاً محدود به اطلاعاتی است که از مشاهده تظاهرات حزب توده، از پراکندگی اسناد ضبط شده و اظهارات تبلیغاتی، و از تعداد محدودی از خبرچینان سطح پایین در حزب که توسط تماس های SO به طور مستقیم یا توسط پلیس ایران، ارتش ایران، استخدام شده اند، [کمتر از 1 خط از طبقه بندی خارج نشده] به دست آمده است.
2. این یک وضعیت بسیار نامطلوب است و به نظر می رسد فشار قوی ما را بر SO، G-2 (که نمایندگان در درجه اول نگران وفاداری ارتش هستند) و سایر آژانس ها را برای تلاش برای انجام کاری در مورد آن تضمین می کند. اما در اعمال چنین فشاری، فکر میکنم دو کار بر عهده ماست. اولین مورد این است که ماهیت مشکلی که با آن روبرو هستیم را بشناسیم. حزب توده یک حزب کمونیست به سبک غربی قانونی بزرگ نیست که به طور دوره ای قدرت خود را در صندوق های رای ثبت می کند و عموماً در مقیاسی بزرگ عمل می کند که فرصت های زیادی برای نفوذ فراهم کند. این یک حزب توطئه گر نسبتاً کوچک است که به شهادت خودش به شدت نگران امنیت است و سازمان سلولی را به شدت اعمال کرده است تا از دانستن بیش از حد اعضای تک تک اعضا جلوگیری کند. اگر(سازمان اطلاعات) SO موفق شود یک نماینده را در مرکز یکی از سه ستاد از چهار ستاد استانی مهم توده یا در دفتر سیاسی ملی قرار دهد - و SO قطعاً باید تلاش کند - باید بتوانیم به سوالات خود پاسخ دقیقی دریافت کنیم. تا آن روز مبارک، ما باید، همانطور که در مورد دفتر سیاسی اتحاد جماهیر شوروی انجام میدهیم، بر اطلاعات ثانویه نادرست تکیه کنیم.
3. دومین وظیفه ای که بر عهده ماست این است که به ارزش تخمینی اطلاعات موجود در مورد توده نگاهی دقیق بیندازیم. ما تصویر نسبتاً کاملی از تاریخ اولیه توده به عنوان اولین حزب سیاسی واقعی ایران داریم، از ظهور رهبران آن از زندانهای رضاشاه در طول جنگ تا سال 1946، زمانی که شاخهای از حزب توده در آذربایجان حکومت میکردند، رهبران توده شهرداری تهران و کرسیهای کابینه را در اختیار داشتند و حزب توده بر جنبش کارگری تسلط داشت. ما شواهدی مستند داریم که نشان میدهد این حزب در پی فروپاشی رژیم آذربایجان، شکستن حمله میدان نفتی و کارزار خشونتآمیز سرکوب قوام متحمل شده است. نشانههای احیای حزب توده زمانی نمایان شد که حزب به طور کامل ممنوع شد و تعدادی از رهبران به دنبال سوء قصد به شاه در اوایل 1949 دستگیر شدند. اسناد موجود حزب، تصور یک احیای آهسته دیگر را پس از دورهای از سردرگمی و بیحرکتی پس از ممنوعیت حزب در سال 1949 تأیید میکند - ابتدا با یک سیستم جدید و ایمن تشکیل مجدد سلولها همراه شد. با احیای عناصر کلیدی مطبوعات مخفی حزب. این مرحله در اواخر سال 1950 تکمیل شد. با بروز بحران نفت در اوایل سال 1951، سازمان های جبهه توده برای تظاهرات صلح و ملی شدن نفت به خیابان ها رفتند. خروجی مطبوعات توده افزایش یافت.
4. این تظاهرات که به طور پراکنده تا پاییز ادامه یافت، ظاهراً هدف فوری جلب حمایت مردمی از آرمان های توده و بالا نگه داشتن احساس ضد غربی بود. اگرچه آنها تمرینات ارزشمندی در تاکتیکهای ستیزه جویانه و همچنین در آزمایش توانایی توده برای بیرون کردن جمعیت ارائه کردند، اما هیچ نشانهای وجود ندارد که به فرماندهان رزمی دستور جنگیدن داده شده باشد. به نظر میرسد که چنین نزاعهایی ناشی از مداخله حامیان جبهه ملی بوده است.
5. این تصور که حزب توده در حال حاضر به جای آماده شدن برای توسل قریب الوقوع به زور، بر ایجاد اعتماد و حمایت مردم تمرکز کرده است، با گزارش های اخیر تأیید می شود. یکی از نشانه های احتمالی توسط مقاله ای در ژورنال Cominform در اواخر اوت ارائه شده است که پیشرفت توده را با عبارات درخشان توصیف می کند، اما اشاره می کند که جنبش هنوز راه زیادی در پیش دارد و نشان می دهد که ایجاد یک دولت جبهه مردمی گام بعدی است. دو یا سه گزارش، برخی کاملاً مشخص، درباره امید حزب توده به انتخاب هواداران در مجلس جدید وجود دارد. گزارشهای جلسات سلولها حاکی از مشغولیت به اموری مانند دریافت حقوق، آموزش، فروش نشریات حزبی و تدابیر شدیدتر با توجه به توقیف لیست عضویتها و سایر اسناد اخیر توسط پلیس است. تجزیه و تحلیل مقدماتی نماینده SO از اسناد کشف شده در حمله پلیس 27 اکتبر به مقر توده در استان تهران نشان داد که هیچ طرحی از توده "با اهمیت" پیدا نشده است. من فقط یک گزارش از تدارکات نظامی توده دیده ام، یک گزارش تایید نشده SO چند ماه پیش که ادعا می کرد یک گروه تروریستی 100 نفره در جنوب ایران سازماندهی شده است. اخیراً دو یا سه گزارش منتشر شده است مبنی بر اینکه حزب توده دریافته است که فرصتی برای به دست گرفتن قدرت ممکن است نسبتاً زود به دست بیاید، اما هنوز آماده نبوده و در حال حاضر تمایلی به درگیری مستقیم با دولت نسبتاً مطلوب مصدق ندارد.
6. این تصویر از پیشرفت حزب توده مسلماً مبتنی بر اطلاعات ناقص است و اطلاعات ما در مورد قابلیت های خاص توده حتی کمتر دقیق است. حتی در آنجا، من فکر می کنم ما اطلاعات کافی برای رسیدن به نتایج منطقی داریم. توانایی حزب توده برای تصاحب قدرت در نهایت بر سه عامل مرتبط با یکدیگر در ترکیبهای مختلف استوار است: توانایی آن در جلب حمایت مردمی، چه در پای صندوقهای رای یا در تظاهرات خیابانی. قدرت صرفا نظامی آن در مقابل مقامات امنیتی؛ و توانایی آن در فریب دادن، رشوه دادن، یا فریب دادن سایر سیاستمداران برای کمک به آن.
این عوامل در زیر تحلیل می شوند.
الف پشتیبانی مردمی قدرت واقعی حزب و حامیان آن ناشناخته است و برآوردهای موجود توسط مقامات آمریکایی، بریتانیایی و ایرانی در ایران از 4000 (عضویت فعال) تا 20 تا 40000 (احتمالاً از جمله هواداران) متغیر است. با این حال، یک شاخص تقریبی با اندازه تظاهرات توده ارائه می شود که به طور خاص در برخی گزارش ها به عنوان آزمایش قدرت توصیف شده است. تظاهرات توده در تهران در سال جاری هرگز بیش از 5000 شرکت کننده به طور خاص طرفدار توده نداشته است و در معدود مراکز استانی که تظاهرات توده در آنها برگزار شده است، به میزان قابل توجهی کمتر بوده است. این ارقام به میزان قابل توجهی کمتر از سال 1946 است، آخرین فرصتی که حزب توده ادعای واقعی بودن یک حزب توده ای را داشت. علاوه بر این، این نکته قابل توجه است که تظاهرکنندگان توده نه تنها از تعداد آنها بیشتر نبوده بلکه عملاً در درگیری های خیابانی توسط عنصر جبهه ملی شکست خورده اند. تا زمانی که حزب نتواند بخش قابل توجهی از حمایت شناور را که اکنون با جبهه ملی همسو شده است، در اختیار بگیرد، بعید است که حمایت توده ای عامل مهمی باشد.
ب قدرت نظامی در برابر مقامات امنیتی. هیچ گزارشی مبنی بر وجود تشکل های شبه نظامی توده وجود ندارد و تنها گزارش های پراکنده ای از آمادگی برای مرحله نظامی گزارش شده است. این اطلاعات منفی بدیهی است که قطعی نیست. با این حال، دلایلی برای این باور وجود دارد که اگر حزب برای عملیات نظامی قریبالوقوع آماده میشد، برخی نشانهها در گزارشهایی که اکنون دریافت میشوند نشان داده میشوند. برای مقایسه، در چند سال اخیر گزارش های متعددی از فعالیت های ماموران شوروی و شورش های قریب الوقوع در میان کردها وجود داشته است. هیچ یک از این شورش ها تحقق نیافته است.
گزارشهای غیرمستند متعددی از نفوذ حزب توده به نیروهای مسلح و به همان اندازه تکذیبهای قاطع از سوی خبرچینهای شدیداً ضد توده وجود دارد که باید در موقعیتی هم باشند که بدانند. موضوع وفاداری نیروهای مسلح در سال جاری تقریباً دائماً توسط وزارت امور خارجه آمریکا در تهران مورد بررسی قرار گرفته است، اما وی تاکنون نتوانسته به داده های خاصی دست یابد.
ج قدرت مانور سیاسی توانایی حزب توده برای کسب امتیاز از طریق معاملات و دسیسه های سیاسی ناشناخته است. با این حال، باید توجه داشت که اکثر رهبران سیاسی ایران دسیسهگران تمام عیار هستند (بهویژه قوام، هم از توده و هم از شوروی در سالهای 46-1945 مانور داد) و قدرت چانهزنی سیاسی حزب توده تا حد زیادی به میزان حمایت مردمی و توانایی استفاده از خشونت بستگی دارد.
7. پیشنهاد می شود که مشکل اطلاعاتی مطرح شده در این یادداشت با نمایندگان SO، OPC، G-2 و OIR در تاریخ اولیه مورد بحث قرار گیرد.
آر.ال.هویت[1]
[1] Source: Central Intelligence Agency, DDI Files, Job 79T00937A, Box 1, Folder 2, Staff Memoranda—1951. Top Secret; Security Information. The memorandum was probably prepared prior to December 12.↩
An apparent reference to NIE–46 in draft form. NIE–46 was distributed in final form on February 4, 1952, and is printed as Document 63.