تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا
تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا

کنکاشی در شناخت دکترابراهیم یزدی یکی از کارگزاران اولیه انقلاب اسلامی

 بخش اول

دکتر یزدى نقش تاثیرگذارى در پیروزى انقلاب ۵۷ و نیز تثبیت جمهورى اسلامى در اولین سال برقراری اش داشت. ابراهیم یزدى، در تاریخ ۲۴ بهمن ۱۳۶۹ در یک نامه ی سرگشاده، خطاب به سید احمد خمینى، نقش خود در پیروزى انقلاب و تثبیت جمهورى اسلامى را اینگونه بیان مىکند:

- شما خوب مىدانید که «برنامه ی سیاسـی و اجرایی» آقای خمینی را من تنظیم کرده و ایشان تصحیح و تنقـیح نمودنـد، کـه بعدها بر طبق آن شورای انقلاب و دولت موقت تأسیس گردید. شما به کسی این اتهامات پوچ و بی اساس را زده اید که طراح و مؤسس سپاه پاسداران بوده اسـت، طراح و مبتکر «روز قدس» بوده است، طراح اصلی و اولیه برخی دیگر از نهادهای انقلاب بوده است….”

دکتر یزدى متن کامل این نامه را در صفحه های ۴۳۹ تا ۴۴۵ جلد سوم خاطرات خود آورده است.

با توجه به نقش دکتر یزدی در پیروزی انقلاب و تثبیت جمهوری اسلامی، خواندن نظرات انتقادی وی در مورد انقلاب اسلامی میتواند جالب توجه باشد. دکتر یزدى در صفحه هاى ۴۱۰ تا ۴۱۲ جلد سوم خاطرات خود، زیر عنوان “پیروزى جهل بر ظلم” مینویسد:

پیروزى جهل بر ظلم

روزی که شاه ایران را ترک کرد، جمعبندی تمام ناظران بین المللی این بود که انقلاب ایران پیروز شده است. هر روز تحلیلهای متعددی پیرامون اوضاع ایران در روزنامه های غربی منتشر میشد. یکی از تحلیلگران انگلیسی مقاله ای در این باره نوشت و در پایان چنین جمعبندی کرد که: «انقلاب ایران پیروزی جهل بر ظلم است».

وقتی مقاله و تحلیل این نویسنده‌ی انگلیسی را خواندم بسیار ناراحت و عصبانی شدم و با خود گفتم این غربی‌ها به خصوص انگلیسى‌ها، نمیخواهند یا نمیتوانند ما را درک کنند؟ این چه نوع قضاوتی در مورد انقلاب ایران است. پس از پیروزی انقلاب هر روز شاهد رویدادهای مختلف و نه چندان مطلوبی، در سطوح متفاوت بودیم.

انگیزه یا علت همه ی این رویدادها، یکسان نبود هرکدام علت یا علل خاص خود را داشت. اما به تدریج یک علت در این رویدادها شاخص شد و آن جهل و نادانی بود.

جهل در مورد پیچیدگی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی جامعه جدید و تفاوت‌های اساسی آن با جامعه ساده و ابتدایی مدینه؛ جهل درباره مناسبات جهانی و روابط بین المللی، جهل درباره این جهل در مواردی از نوع جهل مرکب بود. افرادی با نادانی کارهایی انجام میدادند اما نمیدانستند که نادان هستند و با نادانی خود چه ضررهایی به پیکر جامعه و انقلاب و دین پاک خدا وارد میکنند. هر قدر زمان میگذشت علائم بیشتری از این نادانی ظاهر میشد و افراد بیشتری به این پدیده و زیانهای جبران ناپذیر آن توجه پیدا میکردند.

اراکیهای مقیم تهران گروهی تشکیل داده بودند و جلسات ماهیانه ای برگزار میکردند. کارگردان اصلی این مراسم آقای چنگیز حاجباشی بود. وی در زمان دانشجویی در آلمان بسیار فعال بود و از جمله کسانی بود که به دعوت ما به مصر آمد و یک دوره ی آموزشهای ویژه را گذرانید. بعد از انقلاب گاهی یکدیگر را میدیدیم. ایشان چندبار درگردهمایی های ماهیانه ی اراکیهای مقیم تهران مرا دعوت کرد. در این جلسات ماهیانه، برنامه های متنوع ادبی، هنری، گاه علمی اجتماعی اجرا میشد. در یک نوبت به مناسبت سالروز انقلاب از من خواستند سخنی بگویم. من ضمن بیان بعضی از خاطرات نوفلوشاتو در روزهای پرهیجان انقلاب، به تحلیل خارجیها از انقلاب، از جمله به مقاله ی آن تحلیلگر انگلیسی اشاره ای کردم و گفتم که وقتی آن مقاله را خواندم خیلی ناراحت و از دست این تحلیلگر عصبانی شدم. اما بعد از انقلاب به تدریج متقاعد شدم که حق به جانب او بوده است، ما دچار جهل و نادانی بودیم و هنوز هم هستیم.

در آن جلسه، آقای بادکوبه ای، شاعر خوش سخن هم حضور داشتند و فی البداهه، شعری سرودند و خواندند. چند روز بعد، ایشان شعر خود را با یادداشتی در کنار آن برای من فرستادند. در این شعر آمده است:

«ما، «ستم» را نشان گرفته بودیم اما، همه تیرها از کمان «دانش» پرتاب نشد. ای کاش، نخست «جهل» را نشانه رفته بودیم.» مصطفی بادکوبه ای «امید» . (خاطرات دکتر یزدی دکتر یزدى در صفحه هاى ۴۱۰ تا ۴۱۲ جلد سوم )

چرا و چگونه ابراهیم یزدی فعال سیاسی و نماینده امام خمینی پس از سالها مبارزه سیاسی به چنین برداشتی رسید؟ با هم نگاهی خواهیم داشت به فعالیت ها و آشنایی با عملکردهای سیاسی این سیاست پیشه دهه های ۱۳۴۰ تا ۱۳۹۵ ایران زمین.

 

آقای دکتر ابراهیم یزدی، متولد 1310 در قزوین، عضو شورای انقلاب، معاون نخست‌وزیر، وزیر امور خارجه دولت موقت و دبیرکل نهضت آزادی ایران بود. ورود او به سیاست از دوران دبیرستان و با هدایت برادر بزرگ‌ترش کاظم و با عضویت در نهضت خداپرستان سوسیالیست آغاز شد. او در سال‌های پیش از انقلاب به جریان‌های سیاسی موسوم به ملی- مذهبی نزدیک بود. یزدی برای گذراندن دوران پسادکتری به آمریکا مهاجرت کرد و رهبری نهضت آزادی خارج از کشور را به عهده گرفت. او در این سال‌ها با گروه‌ها و مبارزین اسلامی چه در ایران و چه در دیگر کشورها در ارتباط بود. با هجرت امام خمینی به فرانسه او نیز به فرانسه رفت و ترجمه صحبت‌های امام خمینی را به عهده گرفت.

با پیروزی انقلاب اسلامی دکتر یزدی به ایران بازگشت و در دولت موقت به معاونت نخست‌وزیری در امور انقلاب و سپس وزارت امور خارجه منصوب شد. پس از استعفای مهندس بازرگان، دکتر یزدی به عنوان نماینده مردم تهران وارد مجلس شورای اسلامی شد. از این دوره به تدریج یزدی از انقلاب اسلامی فاصله گرفت و به همراه دیگر اعضای نهضت آزادی به سیاست‌های بنی‌صدر و سازمان مجاهدین خلق نزدیک شد. در دسته‌بندی‌های سیاسی بعد از انقلاب، نهضت آزادی جزو گروه‌های لیبرال به حساب آمده و به خاطر مواضع ضد انقلابیشان و همچنین نامه امام خمینی مبنی بر ممانعت از ورود آن‌ها به صحنه سیاسی کشور، دکتر یزدی دیگر نتوانست مقامی رسمی در جمهوری اسلامی به دست آورد.

بعد از فوت مهندس مهدی بازرگان، دکتر یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران شد. در این سال‌ها ادعای یزدی بر اعمال تغییرات در جمهوری اسلامی در چارچوب قانون اساسی بود. ارتباط اعضای نهضت آزادی با بیگانگان و نقش‌آفرینی این گروه در شرایط بحرانی کشور در طول دوران جمهوری اسلامی، بازداشت‌هایی را برای او و دیگر اعضای نهضت آزادی به همراه داشت. سرانجام دکتر یزدی در ششم شهریور 1396 در شهر ازمیر ترکیه و در منزل دخترش فوت کرد و پیکر او را به تهران آورده و در بهشت زهرا(س) به خاک سپردند.[1]

فعالیت های سیاسی  

 -ابتداء عضو«نهضت خداپرستان سوسیالیست» بود و باآغازنخست‌وزیری دکتر محمد مصدق به نهضت ملی شدن صنعت نفت پیوست و در کمیته‌های دانشجوئی،سیاسی و اجرایی جبهۀ ملّی فعال شد و تا عضویّت در هیأت تحریریه و ناشر روزنامه «راه مصدّق» ارتقاء یافت. در سال 1339 یزدی برای تحصیل در رشتۀ پزشکی به آمریکا رفت و به عنوان دبیر شورای مرکزی جبهۀ ملی ایران(شاخۀ آمریکا) و عضو هیأت اجرایی و مسئول تشکیلات جبههء ملّی، عضو هیأت تحریریۀ مجلۀ «اندیشۀ جبهه» (ارگان جبهۀ ملی)فعالیت نمود. با تاسیس «نهضت آزادی ایران» توسط مهندس مهدی بازرگان (درسال1340 ) ابراهیم یزدی به همراه مصطفی چمران،علی شریعتی و صادق قطب‌زاده به تأسیس شاخه‌های اروپا و آمریکای این سازمان پرداخت و به عنوان رییس شورای مرکزی «نهضت آزادی ایران»در خارج از کشور انتخاب ‌شد.وی در سال 1344 /1964با همکاری مصطفی چمران و محمد توسلی با ایجاد«سازمان مخصوص اتحاد و عمل»(سماع)به تاسیس اولین پایگاه آموزش جنگ‌های مسلحانه علیه رژیم شاه،در مصر و سپس در جنوب لبنان (در پیوند با«یاسرعرفات»و دیگرگروه های فلسطینی)اقدام کرد.

تشکیل گروه سماع

سماع مخفف «سازمان مخصوص اتحاد و عمل» یک گروه داخلی نهضت آزادی خارج بود که در سال 1342 با دولت سوسیالیستی جمال عبدالناصر در مصر برای آموزش‌های نظامی ارتباط برقرار کرد. یک گروه پنج نفره از نهضت آزادی خارج شامل ابراهیم یزدی، علی شریفیان، بهرام راستین، مصطفی چمران و پرویز امینی و گروهی سه نفره نیز از داخل کشور به مصر سفر کردند. در مجموع طی سال سال‌های 1343 و 1344 در قالب 4 دوره آموزشی 31 نفر از نهضت آزادی برای آموزش‌های نظامی به مصر سفر کردند. اما در سال 1345 به علت مشکلات درون ‌گروهی و تیرگی روابط با مقامات مصر، برنامه آموزشی قطع شد و دکتر یزدی پس از مدتی اقامت در لبنان، تابستان 1346 به آمریکا بازگشت.[2]

]سازمان «سماع»ازکمک های مالی،نظامی و رادیوئی ِ دولت مصر برخورداربود (یزدی،ج2،صص299306)در حالیکه رئیس جمهور مصر،جمال عبدالناصر،درآن زمان در بارۀ مالکیّت جزایرخلیج فارس و استان خوزستان با محمدرضاشاه  دشمنی شدید داشت.بهمین جهت،بعدها،گروه های مسلّح«ناصری»(هواداران جمال عبدالناصر)در لبنان و مصرمدّعی بودند که در ایجاد انقلاب اسلامی ایران  نقش داشته اند( خاطرات دکتر یزدی،ج2،صص317).

ارتباط با سازمان مجاهدین خلق

سازمان مجاهدین خلق در سال 1344 توسط محمد حنیف‌نژاد و سعید محسن از اعضای نهضت آزادی و عبدالرضا نیک‌بین رودسری (عبدی)[3] از هواداران نهضت آزادی تشکیل شد با توجه به توقف فعالیت نهضت آزادی در داخل کشور، سازمان مجاهدین خلق ارتباطش را با نهضت آزادی خارج از کشور بیش‌تر کرد که تحت مدیریت دکتر ابراهیم یزدی بود. یزدی می‌نویسد بعد از دستگیری رهبران سازمان مجاهدین خلق در سال 1350 و علنی شدن وجود این سازمان «نهضت آزادی ایران با تمام قوا به حمایت از سازمان مجاهدین خلق (اولیه) برخاستند. این امر به نوبه خود موجب تقویت این گروه گردید... تأثیر این فعالیت‌ها به آن حد بود، که از میان دانشجویان عضو انجمن اسلامی دانشجویان یا نهضت آزادی، افرادی آمادگی خود را برای پیوستن به سازمان مجاهدین خلق اعلام می‌کردند. از میان این افراد کسانی را که مسئولین نهضت تصویب می‌کردند، وسایل سفرشان به جنوب لبنان فراهم می‌شد». [4]

دکتر یزدی نیز به دلیل سابقه عضویت این افراد در نهضت آزادی از آنان حمایت می‌کرد و نشریه پیام مجاهد را که عنوانش نیز نوعی همراهی با این سازمان تلقی می‌شد محلی برای انتشار متون سازمان و دفاعیات اعضای آن در دادگاه‌های رژیم شاه قرار داده بود [5]

 محمد هاشمی رفسنجانی از مؤسسان و اعضای انجمن اسلامی ایرانی آمریکا می‌گوید: «آقای یزدی می‌گفت: انجمن اسلامی بُعد ایدئولوژیک، نهضت آزادی بُعد سیاسی و مجاهدین خلق بُعد نظامی هستند».[6]

 ارتباطات دکتر یزدی با گروه دکتر نخشب و عضویت در نهضت خداپرستان سوسیالیست باعث شکل‌گیری عقاید سوسیالیستی در وی شده و او به تأثیر عمیق این گروه بر خود اشاره کرده بود. حال زمانی که به آمریکا رفته و با سازمان مجاهدین خلق ارتباط گرفته بود به تدریج به مشی مسلحانه اعتقاد پیدا کرده بود. سرهنگ نجاتی که با نهضت آزادی نیز در ارتباط بوده در کتاب تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله در این مورد می‌نویسد: «دکتر یزدی از فعال‌ترین رهبران نهضت آزادی در آمریکا و نیز از طرفداران مبارزه مسلحانه بود».  ارتباط وسیع سازمان مجاهدین خلق با دکتر یزدی و نهضت آزادی خارج از کشور آن‌ها را در مقام نماینده خارجی سازمان قرار می‌دهد. دکتر یزدی با اشاره به این ارتباطات می‌گوید: «کلیه بیانیه‌ها و نشریات سازمان مجاهدین اولیه، به جز چند نشریه تعلیماتی آن‌ها... توسط نهضت آزادی خارج تکثیر شده است».  

دکتر یزدی اظهار می‌کند در سال 1351، رضا رئیس طوسی به عنوان رابط سازمان مجاهدین خلق با وی و نهضت آزادی خارج معرفی می‌شود. رئیس طوسی نیز با نهضت آزادی در ارتباط بوده و در سال 1343 در قاهره آموزش نظامی مخفی گذرانده بود و در ایران با «اولین هسته سازمان مجاهدین اولیه تماس برقرار ساخت و اولین خانه امن را برای آنها در نارمک طبق اصول سازماندهی مخفی به وجود آورد».

دکتر یزدی در مورد ایدئولوژی سازمان اعتقاد داشت متون اولیه سازمان قابل دفاع بوده و بعد از تغییر ایدئولوژی در سال 1354 سازمان دچار انحراف شده است و می‌نویسد: «از آن تاریخ به بعد، رابطه نهضت آزادی در خارج از کشور با سازمان مجاهدین خلق به کلی قطع گردید[[7]

گرایش به آیت‌الله شریعتمداری

در دهه چهل و اوایل پنجاه شمسی که دکتر یزدی در انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا حضور داشت، اختلاف نظری بین نهضت آزادی‌ها و دیگر دانشجویان به وجود آمد. محمد هاشمی عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا این اختلافات بین دانشجویان را این گونه شرح می‌دهد: «اختلافات گروه مستقل انجمن با نهضتی‌ها و به ‌ویژه دکتر یزدی، اختلافات مبنایی بود... یکی از این بحث‌ها در داخل انجمن، بحث مرجعیت بود. نهضت آزادی و طرفداران آن از مرجعیت آیت‌الله شریعتمداری تقلید می‌کردند، اما اعضای مستقل انجمن طرفدار مرجعیت امام بودند. پیش از این در بحث نشریه روحانیت و 15 خرداد هم نهضتی‌ها به نفع خودشان اقدام به ترویج او کرده بودند و حتی این موضوع را شایع کرده بودند که آقای شریعتمداری نسبت به مسائل روز، روشن‌تر از امام هستند. وزنی که نهضت آزادی برای شریعتمداری قائل بود، از امام بالاتر بود. آن زمان این گونه مطرح بود که چون آقای شریعتمداری مرجع نهضت آزادی بود... مرجعیت آقای شریعتمداری را بیش‌تر از امام ترویج می‌کردند.

دومین اختلاف ریشه‌ای... بحث روحانیت و مبارزات گذشته بود... نهضت آزادی‌ها مصدق را مورد حمایت و تجلیل قرار می‌دادند و بی‌رحمانه روحانیت و آیت‌الله کاشانی را محکوم می‌کردند... آنان در سمینارها و تجمع‌ها و بحث‌ها بعضاً به روحانیت می‌تاختند. بعدها در سال 1354 [به بعد] که دکتر یزدی به عراق رفت و با امام دیدارکرد، نظرش عوض شد»..[8]

 



[1]  مرکز بررسی اسناد ج .ا.ا -زندگی و کارنامه سیاسی دکتر ابراهیم یزدی- قسمت اول - تاریخ انتشار: 05 شهریور 1403

 

[2] سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، ج1، ص269.

[3] سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، ج1، ص277. ۲۸۳ و ۴۳۹

 

[4]  . یادنامه دکتر مصطفی چمران، ص53.

 در ابتدا سازمان مجاهدین خلق وابسته به نهضت آزادی محسوب می‌شد و بعد از بازداشت اعضای سازمان و بازجویی‌های بهمن 1350، متهمین اعلام کردند که عضو سازمان جدیدی به نام مجاهدین خلق ایران می‌باشند. (سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، ج1، ص353) مهندس بازرگان بعدها در مورد آن‌ها چنین نوشت: «مجاهدین خلق! شما فرزندان نهضت آزادی هستید. در سال 1343 [1344] که در زندان بودیم به دنیا آمدید و راه خود را پیش گرفتید بدون آن‌ که از خانه فرار کرده یا اخراج شده باشید. مبانی فکری و تعلیمات اولیه شما را کتاب‌ها و بحث و تحلیل‌ها و تجربیاتی که از نهضت گرفتید تشکیل می‌داد.» (روزنامه میزان، 12 / 2 / 1360، به نقل از سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، ج1،ص353).

[5] حرمان و خسران؛ مروری بر زندگی سیاسی دکتر ابراهیم یزدی، ص5.

[6] حرمان و خسران؛ مروری بر زندگی سیاسی دکتر ابراهیم یزدی، ص5.

[7]همان پیشین ص – ۶-۷- ۸- ۹ -.

[8] همان پیشین ص ۱۳


 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد