تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا
تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا

برگی از تاریخ معاصر ایران - استالین به محمد رضا شاه در مورد سلطنتش چه گفت؟


بنا به عقیده کمونیست‌ها، دموکراسی تنها در کشوری که  نظام جمهوری دارد می‌تواند وجود داشته باشد. کمونیست‌ها دموکراسی را در کشورهایی که در آن نظام شاهی و سلطنتی  وجوددارد رد می‌کنند. در دیده کمونیست‌ها هر پادشاهی، خود یک سیستم دیکتاتوری است. طبق بند ۳ هدف حزب توده در ایران - مبارزه با همه حکومت‌های دیکتاتوری- می باشد.

تعارض گفتمان ایدئولوژیک و سرشت سیاسی ناسازگار نظام کمونیستی شوروی با جوهره سلطنت در ایران باعث شد تا شاه جوان توده ای ها را که مرام کمونیستی داشتند ،دشمن خود به حساب آورده و مصلحتش را در دوری از شوروی و طرفداران آن و در پناه غرب ببیند که تحلیلی درستی در چارچوب ویژگی‌های ساختار سیاسی وقت ایران بود.

همانطور که استالین در دیدار با محمدرضا شاه در تهران، ابایی از نکوهش نظام پادشاهی نداشت، تمایل طبیعی حکومت شوراها و کانون انترناسیونالیسم کمونیستی به الغای سلطنت در ایران بنا نهاده شده بود.

گزارش تاج الملوک مادر محمد رضا شاه از دیدار استالین با خانواده پهلوی این موضوع را به خوبی نشان می دهد:

« استالین خطاب به شاه: استالین رو به محمد رضا کرد و جمله دیگری را به زبان آورد. من معنای آنرا فهمیدم ولی چیزی نگفتم. بهمین خاطردیلماج سفارت روس جمله استالین را ترجمه کرد و گفت: " رفیق استالین می‌گویند: " حتما شاه جوان ایران زبان انگلیسی‌ها را می‌داند..." محمدرضا به علامت تائید سرخود را تکان داد و گفت" بله. انگلیسی‌، فرانسه و آلمانی را صحبت می‌کنم.

استالین خندید و جمله دیگری را به زبان آورد.دیلماج (که ما در راه توده گزارش او از کنفرانس تهران را منتشر کردیم) فورا ترجمه کرد و گفت: " رفیق استالین می‌گویند: ممکن است شما زبان امپریالیست‌ها را خوب یاد بگیرید اما هرگز نمی توانید ازنقشه‌های آنها مطلع بشوید!"

o       استالین دراین ملاقات چند هدیه هم به ما داد. او درست حالت یک پدر   ( بلکه یک پدربزرگ ) مهربان و دوست داشتنی را داشت. استالین چند نصیحت تند و صریح به محمد رضا کرد و به او گفت فئودالیسم یک سیستم قرون وسطائی است و شاه جوان ایران اگر می خواهد موفق شود باید کشاورزان را از دست استثمارگران نجات دهد و زمین‌ها را به آنها بدهد.

اوهمچنین به محمد رضا گفت نباید به حمایت امپریالیست‌ها مطمئن باشد زیرا آنها همانطورکه رضاشاه را از مملکت بیرون انداختند اگرمنافعشان به خطر بیفتد او را هم از کشوربیرون خواهند انداخت.

استالین با آنکه می‌دانست ما ناراحت می‌شویم، اظهار داشت :

-          شاه جوان بهتر است در اولین فرصت مناسب حکومت را به مردم واگذار کند و بساط سلطنت را که یک سیستم قرون وسطایی است جمع آوری نماید!

استالین به محمد رضا گفت، بهرحال مردم بساط سلطنت را جمع آوری خواهند کرد و اگر او خود در برچیدن سلطنت پیش قدم شود نام نیکی از خود در تاریخ به یادگار خواهد گذاشت.

استالین درموقع ترک کاخ سعد آباد از چند تابلوی نقاشی موجود در کاخ بازدید کرد و بخصوص تابلوهای کمال الملک بسیار مورد توجه اش قرارگرفت و به محمد رضا گفت چه فایده دارد که این آثار با ارزش هنری را در این کاخ محبوس کرده و مردم کشورت را از دیدن آنها محروم ساخته‌ای؟ ارزش این آثار وقتی است که همه بتوانند آنها را ببینند و لذت ببرند. این خود خواهی شما است که چنین آثاری را برای تزئین کاخ خود قرار داده و حق مردم برای تماشای آنها را پایمال کرده اید. این یک اخلاق منحط استبدادی است.

ما از این حرف‌های استالین خیلی رنجیده خاطرشدیم. اما درآن وضعیت نمی توانستیم اعتراض بکنیم. »[1]

 



[1] نشریه راه توده – شماره 513 - اول مرداد ماه 1394