مسکوب و جستوجوهای پیوستهاش دربارهی شاهنامه
شاهرخ مسکوب تا واپسین لحظهی زندگی از خواندن و جستوجو دربارهی شاهنامه دست برنداشت. او، آنگونه که خود نوشته است، بهدنبال شناخت «هویت معنوی»اش بود. مسکوب از دوران دبیرستان خواندن شاهنامه را آغاز کرد و در سالهای بُرنایی و میانسالی چندین کتاب مهم و باارزش دربارهی آن نوشت.
مسکوب در روزگار جوانی گرفتار بازیهای سیاسی شد و چندی در زندان به سر بُرد (سال 1332 خورشیدی). در آنجا بود که به خود آمد و دریافت که راه او جستوجو در فرهنگ و تاریخ ایران است، نه دنبالهرویهای سیاسی. از اینرو بود که پس از آزادی از زندان سیاستورزی را برای همیشه کنار گذاشت و نوشت: «در زندان چیزهای فراوانی دیدم؛ چشموگوشم باز شد». از آن زمان تا پایان زندگی، بخش مهمی از ریشهیابیهای فرهنگی او از رهگذر خواندن چندین و چندبار شاهنامه به دست آمد.
مسکوب افزونبر کتابها و جُستارهایی که دربارهی درونمایهی شاهنامه مینوشت، در کنار رویههای شاهنامهای که داشت یادداشتهای فراوانی نیز قلمی میکرد. آن یادداشتها برداشتهای آنی او از خوانش شاهنامه و کوششی راهجویانه بود تا دریابد شاهنامه به چه کار امروز ما میآید؟ برای همین است که در دیباچهی کتاب «ارمغان مور؛ جُستاری در شاهنامه» که چندماهی پس از مرگ مسکوب انتشار یافت، نوشته است: «میخواهم ببینیم امروز –در این زمانومکان که درآنیم- از شاهنامه چه میتوان دریافت؟». چنین روشی با کار آنهایی که شاهنامه را تنها از دید بررسی واژگان و نکتههای دستوری و دریافتهای ادبی مینگرند، یا همهی کوشش خود را هزینهی بهدست دادن ویرایشی دیگر از شاهنامه میکنند، بسیار تفاوت دارد. از اینروست که میتوان کار مسکوب را بیپیشینه و سرشار از اندیشههای نو دربارهی شاهنامه دانست. از همه مهمتر آن که او یافتههای دانشورانهی خود را با نثری زیبا و خواندنی عرضه کرده است.
جدای از کتابهای شاهنامهایی که از مسکوب نام بردیم، از چند کتاب دیگر او که دربارهی شاهنامه است، باید یاد کرد. نخست کتاب «سوگ سیاوش: در مرگ و رستاخیز» است که در شناخت ژرفا و درونمایهی داستان سیاوش شاهنامه است و بهسال 1350 انتشار یافت؛ دیگر ویرایش مجموعه جُستارهای همایش فردوسی در پاریس است که با پیشگفتار مسکوب در ایران چاپ شد و «تَن پهلوان و روان خردمند» نام دارد (1374). یادداشتهایی نیز از مسکوب در کنار رویههای کتاب شاهنامهاش بهجا مانده است. آن یادداشتها را مهری بهفر، شاهنامهشناس، در کتاب «شاهنامه در دو بازخوانی» گردآوری و چاپ کرده است (1392). یادداشتهای مسکوب در دو بخش است؛ بخش نخست حاشیهنویسیهای او بر شاهنامهی چاپ روخیم است و بخش دوم یاددداشتهایش از سال 1358 به این سو که در پاریس نوشته شدهاند.
شاهرخ مسکوب که سالهای پایانی زندگی را در غربت به پایان آورد، در هشتاد سالگی، در 23 فروردینماه 1384 خورشیدی، در بیمارستانی در شهر پاریس چشم از جهان فروبست. آنچه او دربارهی شاهنامه نوشت و به یادگار گذاشت ارزشی والا و همیشگی دارد و راهنمای کسانی است که بخواهند پیوندی میان گذشتهی فرهنگی ایران و مسایل کنونی جهان مدرن بیابند. مسکوب خواندن شاهنامه را برای رسیدن به چنین آرمانی بایسته میدانست. او شصت سال از زندگی پُرثمرش را با شاهنامه و کنجکاوی دربارهی درونمایهی آن سپری کرد. یادش ماندگار
*یارینامه: جُستار «یادی از شاهرخ مسکوب» نوشتهی حسن اکبریان (مجلهی چیستا- خرداد 1386، شمارههای 238 و 239)؛ و کتاب «در حالوهوای جوانی» نوشتهی شاهرخ مسکوب (1393).
(1) شاید: دکتر محسن صبا (درگذشتهی 1371)