تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا
تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا

نظر یک حاکم ایرانی در ۸۵۰ سال قبل در مورد آزادی و حجاب زنان



حکمرانی کیا بزرگ حسن دوم در الموت «عید قیامت – رستاخیز مردگان » حکومت از سال ۵۵۷ ه.ق الی ۵۶۱ ه.ق )۵۴۰ -۵۴۴ خورشیدی)

نوشته :نوروز دَرداری (فولادی)

        از حکمرانان و فرمانروایان عجیب و شگفت آوری که در الموت فرمان راندند  و از خود عملیات و ادعاهای حیرت انگیز نشان دادند ، حسن دوم معروف به “علی ذکره السلام” است . هنگامیکه محمد بن بزرگ امید درگذشت ، حسن ، در حدود سی و پنج سال تمام داشت ، سی و پنج سال هر چند که آدمی ، تمام ایام چه شبها و چه روزهای آن را صرف تحقیق و تأویل و تجربه اندوری و دانش پژوهی کرده باشد ، باز هرگز دارای چنان شور و شوق و حسن نخواهد بود . و هیچگاه تجربیاتش چنان پخته ، و نیرومندیش به پایه ای نرسیده باشد که حسن در آن سن دارا بود . این قدرت و توان و آنهمه فراست و بلند پروازی به وی اجازه می داد که دست به تغییراتی اساسی در موقعیت و اوضاع و احوال فرقۀ اسماعیلیه بزند و در سراسر سرزمینهای پراکندۀ جامعۀ اسماعیلی آن را معمول و مجری بدارد .

حسن نیکو دریافته بود که جنبش اسماعیلیان پس از چندین قرن که از تولدش می گذشت ، پویایی خود را از کف داده بود و ضرورت ایجاب می نمود که تحولاتی در ارکان و زیربنا و روبناهای آن پدید آید .

گمان می رود که در مورد جانشینی وی ، و اینکه حسن دوم می توانسته است از طریق ارث و توارث پیشوایی جامعۀ نزاری را به دست آورد ، کمتر مشکلی پیش آمده باشد ، اگرچه بیشترین چیزیکه وی می توانست ادعا کند لقب “داعی” بود . هرگاه بخواهیم از لحاظ مسئلۀ کیش و طریقتی قضاوت کنیم ، باید بگوییم که علی رغم قدرت و مرجعیتی که سه فرمانروای پیشین الموت در میان مردم کسب کرده بودند ، هنوز تقدم ، داعی “الموت”در شام و قهستان امری بدیهی و انگار ناپذیر شناخته نشده بود .

از این روی و به همین جهت ، اینکه حسن توانسته است مقام و جایگاه خود را در گیر و دار حوادثیکه رخ می داد حفظ نماید در واقع ، نشانه شایستگی و زیرکی و موقع شناسی فوق العاده این جوان مجرب و پخته بود .

عید قیامت رستاخیز مردگان

نخستین کاری که حسن دوم ، پس از به دست گرفتن زمام امور در الموت نمود ، آن بود که جمعی از اسیران را که رفیقان در ری و قزوین و دیگر ولایات ، در قلع الموت به زندان افکنده بودند آزاد ساخت و به آنان اجازه داد تا به اراده و خواست خویش به شهر ها و دیارهای خود بازگردند .

پس از آن ، دومین اقدام حسن دوم این بود که محیط خشک و تعصب آلود الموت را را به سختی تکان داده و آن را ملایمت بخشید و از عتاب و عقاب قشریون و آنجمله از کسانی که ، قوانین شرعی را زیر پا می نهادند ، خودداری ورزید . اما پس از گذشت دو سال و نیم آن داعی اصلاحات مذهبی و کیشی مخصوص فرقه اسماعیلیه را شروع نمود .

در یکی از روزهای ماه رمضان ، که سالگرد شهادت علی علیه السلام بشمار می رفت ، مردم را از اطراف و اکناف به انجمنی که از آن هنگام به بعد ، عید قیامت نامیده شد، فرا خواند .

دراینجا شرح و تفصیل آن رخداد عجیب را از زبان خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی می شنویم : [در هفدهم رمضان سال تسع وخمسین و خمس مأه بفرمود حسن تا اهالی ولایات ، خود را در آن روزها به الموت استحضار کردند و چهار رایت (عَلَم) از چهار لون سپید و سرخ و زرد و سبز که آن کار را مرتب کرده بودند ، بر چهار رکن منبر نصب کردند …][

و خداوند علی ذکره السلام ، جامۀ سفید و عمامه سفید برتن کرد و نزدیک نصف النهار از قلعه الموت بیرون آمد و از دست راست منبر درآمد و به آهنگی هرچه تمامتر بر سر منبر شد و سه بار سلام کرد ، اول بر دیلمیان که (مرکز جمع بودند) و دیگر به (خراسانیان) و یا قهستانیان ، بر دست راست و دیگر به (عراقیان) بر دست چپ …]

و لحظه ای بر سر پای نشست و باز برخاست و شمشیر حمایل کرده و به آواز بلند گفت: الا ای اهل العالمین ، از جن و انس و ملائکه …  باز هم رشیدالدین فضل الله گوید : [او بر منبر رفت ، چنانکه روی به قبله داشت و به رفیقان چنان نمود که از نزدیک مقتدا ، یعنی امام غائب… که در خفیه پیش او کسی رسیده است و به عبارت ایشان ، و بر سر منبر ، فصلی فصیح و بلیغ ایراد کرد و به آخر خطبه گفت ، امام زمان ، شما را درود و ترحم فرستاده است و بندگان خواص گزیده خویش خوانده و بار تکلیف شریعت از شما برگرفته و شما را به قیامت رسانیده و آنگاه خطبه ای به زبان عربی ایراد کرد چنانکه حاضران رقت آوردند (گریه کردند)به این اسم که سخن امام است . و یکی را (فقیه محمد بستی)که عربی می دانست بر پایه منبر نشانده بود تا ترجمه سخنان او را به پارسی با حاضران بگوید و تقریر کند . و مضمون خطبه بر این منهاج ، که حسن بن محمد بزرگ امید ، خلیفه داعی و حجت ماست ؛ باید که شیعه ما در امور دینی و دنیاوی ، مطیع و تابع او باشند و حکم او را محکم دانند و قول او قول ما شناسند و بدانند که مولانا ایشان را شفیع شد ، و شما را به خدا رسانید

و بعد از انشاد و ایراد ، از منبر به زیر آمد و دو رکعت نماز عید بگزارد و خوان بنهاد و قوم را بنشاند تا افطار کردند و اظهار طرب و نشاط بر رسم اعیاد و گفت ، امروز عید است ، و  آنگاه باز ملاحده (اسماعیلیان) هفدهم رمضان را عید قیام خواندندی….

آزادی بانوان

در همین زمینه، آخوندزاده در اندیشۀ پروتستانتیسم اسلامی، که آن را لازمۀ جوامع اسلامی می‌داند، از جنبش بزرگ اسماعیلی نیز تأثیر پذیرفته است. او در این باره حسن‌بن محمد بزرگ امید را بنیادگذار اصلی پروتستانتیسم در جهان می شمارد. آخوندزاده در این زمینه به سخنان و اقدامات او اشاره می‌کند که بخشی از آن به بینش و اقدامات اسماعیلیان دربارۀ زنان راجع است. هنگامی که علی ذکره السلام (حسن‌بن محمد بزرگ امید) به جای پدر قرار گرفت، خطبه‌ای ایراد کرد. 

- ای جماعت من امام زمانم و به اقتضای عقل شریف، مکلف هستم خیر و شر و ضلالت شما را بنمایانم. بدانید و آگاه شوید که عالم قدیم است و زمان نامتناهی، بهشت و دوزخ یک امر خیالی و  موهومی ست. قیامت هر کسی مرگ اوست. و به هر عاقلی لازم است که در باطن به اقتضای بشریت و عقل، شریف و سلیم النفس و نیکو کار باشد. به این چنین شخص مرد راه حق خطاب می شود و در ظاهر هر گونه روش که به جهت معاش و امور دنیویه خود مفید بیند، همان روش را به خود شعار سازد. الان تکلیف شرعیه را در خصوص حقوق الله من کلا از شما ساقط کردم. پس از این آزاد هستید و از اوامر و نواهی در خصوص حقوق الله بالمره فارغ بالید (...) علم تحصیل کنید، نیکو کار شوید و از نعمات دنیویه در حیات پنج روزه، خود بهره یابید. ثروت و مکنت حاصل کنید، به خیالات فاسده و عقاید ابلهانه خود را مقید مکنید و سعی و تلاش نمایید که با علوم و صنایع و اعمال حسنه و صالحه و فضل و هنر در میان ملل عالم برگزیده و مرجح شوید. و هم فرمود:

- ای جماعت طایفه اناث را در حبس و حجاب نگاهداشتن صرفنطر از آن که ظلم عظیم است در حق این نصف بشریت، برای طایفه، ذکور نیز خسارت لاتحصی (بی شمار) دارد. از امروز طایفه، اناث را در حبس و حجاب نگاه مدارید و ایشان را بی تربیت مگذارید و در حق ایشان ظلم و ستم روا مبینید، و زیاده بر یک مگیرید، چنانکه من نیز زیاده بر یک زن ندارم. و هر کس از بزرگ و کوچک و از غنی و فقیر زیاده بر یک زن بگیرد مستحق بازخواست و سخط (غضب) من خواهد شد......»

 آخوندزاده اسماعیلیان را پروتستانتیست و اقدامات حسن‌بن محمد بزرگ امید را پروتستانتیسم در اسلام می‌داند. او به اقدامات حسن‌بن محمد بزرگ امید دربارۀ زنان که قائل به آزادی آنها بود اشاره می‌کند:

فردای آن روزکه مذهب پروتستانتیزم در ایران اظهار شد، علی ذکره السلام دو ساعت به ظهر مانده، دست زن خود، بانوی بزرگ دره‌التاج را که از سلسلۀ پادشاهان دیالمه بود گرفته از حرمخانه بیرون آمد و بانوی بزرگ روگشاده در تماشاگاه‌های الموت با شوهر حکیم و روشن‌روان خود سیر کرده به حرمخانه بازگشت و هر روز که هوا ملایمت و موافقت داشت، علی ذکره السلام این‌گونه سیر را با بانوی بزرگ تکرار می‌کرد. اعیان و اشراف و جمیع ساکنان الموت در آزادی طایفۀ اناث تقلید او کرده، با زنان روگشادۀ خودشان به سیر بیرون می‌شدند و در جمیع قلمرو او این رسم جاری شد...

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد