روزهای سال یکی پس از دیگری میگذرند و فصلها تغییر میکنند و ما همراه با حرکت روزها زندگی را میگذرانیم. گاهی اینقدر این تغییرات روزمرهاند که فراموش میکنیم زندگی در فصلهای مختلف چطور ما را نیز تغییر میدهند. گذشتگان ما با جشنهایی که داشتند اینطور خود را متوجه زیباییها و حقیقت تغییر فصلها و روزها میکردند. آذر جشن یکی از آن روزها است.
آذر جشن یکی از جشنهای بزرگ ایران باستان است. ایرانیان باستان جشنهای فراوانی داشتند. در واقع جشن جزو یکی از آیینها و آداب اجتماعیشان به شمار میرفت و از طریق این جشنها بود که میتوانستند مشکلات و مسائل مربوط به هر ماه از سال را سپری کنند. هر روز در تقویم باستانی یک نام دارد و روزی که هم نام با ماه میشد را جشن میگرفتند. اما علاوه بر این جشنهایی که مربوط به یکی شدن نام روز و ماه بود به مناسبتهای دیگر هم جشنهایی وجود داشت. امروز آیین نوروز و جشن چهارشنبه سوری که به طور معمول در تمامی ایران برگزار میشود باقیماندهی آن جشنهاست. اما برخی دیگر از این جشنها در نقاط مختلفی از ایران همچنان برگزار میشود. مهرگان و شهریورگان از معمولترین آنهاست که به صورت جشنهایی بزرگ با آیین مخصوص در شهرهایی که هموطنان زرتشتیمان زندگی میکنند برگزار میشود. البته آذر جشن هم یکی از این جشنهاست که در روز اول آذر برگزار میشود و بهانهی آن هم شروع آخرین ماه از فصل پاییز است. آذر جشن زیبا هنوز هم در یزد، کرمان، شیراز و تهران در میان بخشی از هموطنان زرتشتیمان برگزار میشود.
نوروز را همگی میشناسیم که چطور برای آن همه چیز را تدارک میبینیم. از یک ماه قبل سبزهی سفرهی هفتسین را آماده میکنیم و برایمان مهم است که حتماً هنگام سال تحویل این سفره پهن باشد، خانهتکانی کرده باشیم و با زیباترین لباس هایمان وارد سال جدید شویم. کمی برگردیم به عقبتر و روز چهارشنبهسوری را به خاطر آوریم که چطور در این روز زودتر کارهایمان را تمام میکنیم تا همگی دور هم جمع شویم، آتش روشن کنیم، از روی آتش بپریم تا زردی خود را به آتش بدهیم و سرخی آتش را بگیریم. یا باز هم به عقب برگردیم و شب یلدا را به خاطر بیاوریم که همگی دور هم جمع میشویم، لبو و هندوانه و آجیل میخوریم و فال حافظ میگیریم. این جشنها برای ما بسیار زندهاند. آذر جشن هم یک زمان به همین اندازه برای ایرانیان زنده بوده و هر سال به طور کامل برگزار میشده است. امروز بخشی از مناطق کشورمان همچنان این جشن را برگزار میکنند و آیین آن را انجام میدهند.
آذر به معنای آتش است و نام ایزدی است در اسطورههای ایرانی که از آتش نگهداری میکند. جایگاه ایزد آذر در میان ایزدان اسطورههای ایران باستان بسیار والاست طوری که میگویند این ایزد باعث نزدیکی آفریدهها به خداوند میشود. البته که در نگاه دقیق در دین زرتشت میبینیم که در آتشکدهها آتش مقدس نگهداری میشود و به نوعی آتش و نور قبلهی زرتشتیان است. بنابراین میتوان فهمید که ایزد آتش چه جایگاه والایی در بین زرتشتیان دارد. ایزد آذر از آتش نگهداری میکند تا آتش همواره روشن بماند و بتواند باعث گرما و زندگی و هدایت شود.
در میان زرتشتیان و در اسطورههای ایرانی آتش پنچ گونه است و البته که به این آتش اهورایی میگویند زیرا نشانی از اهورامزدا را در خود دارد. اولین آنها آتش بهرام است. این آتش در آتشکدهها قرار میگیرد در همان جایی که همه برای نیایش جمع میشوند و موبدان از این آتش نگهداری میکنند. آتش دوم هوفریان نام دارد. هوفریان در واقع همان گرمایی است که در تن انسان و گاو و گوسفند وجود دارد. با اینکه این آتش دیده نمیشود اما همان گرمایی است که تن تولید میکند و با این گرما است که زنده است. آتش سوم مربوط است به آتش چوب و گیاهان. زمانی که دو تا چوب را به هم مالش بدهیم بر اثر اصطکاک چنان گرم میشود که آتش تولید میشود. این هم آتشی اهورایی است. آتش چهارم آتش رعد و برق است. در اصل ایزدی به نام تیشتر وجود دارد که فرشته باران است. او ابرها را در هم میآمیزد و رعد و برق میزند و اهریمنان را نابود میکند. آتش او هم یک آتش اهورایی است و آتش آخر آتشی است که در بالاترین نقطهی وجود قرار دارد، در عرش اعلی و در مقابل اهورامزدا! به این ترتیب آتش نقشی بسیار مهم و حیاتی در اسطورههای ایرانی دارد و وقتی ماهی به نام آتش نامگذاری شود یک ماه بسیار مهم است.
پس از نیایش همگی دور هم جمع میشوند. سفرههایی پربرکت و زیبا پهن میکنند و در آن از میوههای پاییزی میگذارند و فرآوردههای تابستانی خود. خوراکیهای خوشمزه میگذارند و شربتهای گوارا و از یکدیگر با شیرینی و شربت پذیرایی میکنند. سپس به حیاط یا پشتبام میروند و آتش روشن میکنند. در این آتش چوبهایی را میاندازند که بوی خوب دارد و حتی داخل آتش عود میاندازند تا تمامی فضا پر شود از رایحههای خوش. رسم بر این است که آتشی که در روز آذر جشن روشن میشود را حفظ میکنند تا آخر زمستان، یعنی هرگز این آتش را خاموش نمیکنند تا گرمابخش تمامی فصل سرد سال باشد و نور و برکت را به خانهشان بیاورد. سپس دوباره به کنار سفره برمیگردند. در کنار هم غذا میخورند و خوش میگذرانند و سعی میکنند سختترین روزهای سال را با شادی و امید و همبستگی آغاز کنند. این بهترین روش برای شروع دورهی سخت است و به این شکل روحیهی نشاط و مقاومت را در خود تقویت میکنند.
میگویند آذر جشن یک گل مخصوص هم دارد. مردم این گل را جمع میکنند و با آن خانه و آتشکده را تزیین میکنند. بعضیها میگویند این گل زردرنگ است و بعضیها میگویند یک گل قرمز رنگ است. البته همه اتفاق نظر دارند که این گل قرمز گل سرخ نیست بلکه گلی است که حتی زیاد بوی خوبی ندارد. عدهای میگویند چون به رنگ زرد و قرمز در این گل اشاره شده است میتواند گل آفتابگردان باشد اما باز هم مشخص نیست که دقیقاً این چه گلی بوده که گذشتگان در آذر جشن آن را به کار میبردند تا خانه و آتشکده را مانند آتش گرم و زرد و درخشان کنند.
-