تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا
تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا

کنکاشی در شناخت دکترابراهیم یزدی یکی از کارگزاران اولیه انقلاب اسلامی - بخش چهارم همراهی امام خمینی در پاریس

نقش دکتر یزدی در پاریس همراه امام خمینی

دکتر یزدی در خاطرات خود می نویسد:: «بعد از ورود امام به پاریس هم براى تقویت روحیه ملت و هم پاسخگویى به سئوالات بسیارى درباره برنامه سیاسى امام و چگونگى انتقال قدرت لازم بود که برنامه مطرح و اعلام شود. این برنامه در همان هفته اول ورود امام به نوفل لوشاتو تهیه شده بود و به شخصیت‌هایى که نامزد عضویت در شوراى انقلاب و یا دولت موقت بودند، به طور خصوصى ارائه می‌شد. به دنبال اجراى همان برنامه بود که اقدامات اولیه براى تشکیل شوراى انقلاب و دولت موقت انجام گرفته بود.»

ابراهیم یزدی در بخش دیگری از خاطراتش درباره برنامه‌ای که در نوفل‌لوشاتو تهیه کرده بود نوشته است: - «به طوری که در اصل نسخهِ خطی (در پیوست‌ها) دیده می‌شود، در این برنامه، تنها یک تغییر داده شده است. در متن پیشنهادی آمده بود: تأسیس حکومت جمهوری اسلامی بر اساس قانون اساسی جدید. در متن اصلاح شده کلمه جمهوری خط خورده است. یک اصلاح هم در سطر اول شده است و آن حذف "نظام سلطنتی" بود که بعد از صحبت به همان صورت پیشنهادی باقی ماند. برخی از اصلاحات خط خود آقای خمینی است و برخی خط حاج سید احمدآقا. در مورد حکومت اسلامی بحث شد که مفهومی عامتر از جمهوری اسلامی است. با "جمهوری اسلامی" در واقع ما نوع "حکومت اسلامی" مورد نظر و قبول را مشخص می‌کنیم، که خود یک گام به جلو است. اما این بحث به جایی نرسید و من هم تسلیم نظر حاج احمدآقا شدم».

وی همچنین در مورد محل اقامتش در پاریس  می نویسد که: در روزهای اول ورود به نوفل لوشاتو، شب‌ها درهمان ساختمان ویلایی به سر می‌بردم. خواستم به یک هتل یا مسافرخانه‌ای که نزدیک ستاد باشد بروم. در نوفل لوشاتو یا اطراف آن هتلی وجود نداشت. بالاخره با جست و جوی دوستان مطلع شدیم که در این دهکده یک مهمانسرا وجود دارد. یکی از اتاقهای کوچک را با شبی سی فرانک فرانسه اجاره کردم. جای خیلی مناسبی نبود اما خیلی هم بد نبود.

تنها اشکال در این مهمانسرا این بود که برای رفتن به اتاق بایستی از سالن بار مهمانسرا عبور می‌کردیم. اکثر شب ها به خصوص شب‌های تعطیل آخر هفته، این سالن مملو از مشتریانی می‌شد که به حد افراط مشروب می‌خوردند و فضای سالن آن چنان آکنده از بوی مشروب می‌شد که تحمل آن برای آنهایی که اهل مشروب

آهنگ‌های تند وگوشخراش صفحات موزیک تا دیروقت در محیط مسافرخانه پخش می‌شد. بوی تند مشروب، دود سیگار، صدای ناراحت کننده موزیک؛ عبور از این محوطه را برای ما عذاب الیمی کرده بود. خوشبختانه این مسافرخانه در ورودی جداگانه ای از کوچه مجاور داشت که همیشه بسته بود و کسی از آن استفاده نمی‌کرد. با مدیر مهمانسرا صحبت شد و او موافقت کرد که راه ورود و خروج مهمانان از آن در باشد.

مهمانسرا در قبضه ایرانی‌ها

با زیاد شدن تعداد مراجعان، حاج مهدی عراقی تقریبا تمامی اتاق‌های مسافرخانه را اجاره کرده و به مهمانان اختصاص داده بودمهندس بازرگان هم که آمد در همین مسافرخانه اتاقی پیدا کرد و در آن مستقر شد. بعد ایشان هم هر کسی که آمد به ناچار اتاقی در همان مسافرخانه گرفت به طوری که به زودی تمام اتاق‌های مسافرخانه را ایرانیانی که از تهران می‌آمدند اجاره کردند و هر شب در هر اتاق چندین نفر استراحت می‌کردند.

با آمدن حاج مهدی عراقی و استقرار او و دوستانش در همان مسافرخانه، کلید در حیاط را هم گرفتند که شب‌ها دیروقت که می‌آییم، مزاحم دربان مسافرخانه که خسته و کوفته و بعضا لول و مست بود، نباشیم. پس از استقرار مهندس بازرگان دراین مسافرخانه، فرصت برای صحبت‌های دو جانبه بیشتر شد. هوای نوفل لوشاتو روی هم رفته سرد، اما قدم زدن در آن حوالی، مخصوصا صبح های زود نشاط آور بود.( منبع: خاطرات دکتر ابراهیم یزدی، جلد سوم، انتشارات کویر)

ابراهیم یزدی می‌نویسد: به هر حال نبودن تلفن مشکل بزرگی بود. با اصرار دوستان بالاخره مساله را با آقای فرناند که مسوول امنیت منطقه بود و روزها اغلب جلوی ساختمان محل اقامت آیت‌الله خمینی ظاهر می‌شد مطرح کردم. او با کمال متانت و احترام قبول کرد که پی‌گیری کند. البته گفت این گونه توصیه‌ها خیلی سخت است. اما به هر حال به وعده خود عمل کرد و بالاخره شاید حدود دو هفته بعد از ورود ما به نوفل لوشاتو تلفن به کار افتاد.

برکات تلفن

بعد از انتقال به نوفل لوشاتو، منزل غضنفرپور تخلیه نشد بلکه به دفتر موقت آیت‌الله خمینی در پاریس تبدیل شد. مراجعه کنندگان از ایران ابتدا به آن محل می‌رفتند و سپس به نوفل لوشاتو هدایت می‌شدند.

با به کار افتادن تلفن، ارتباطات میان نوفل لوشاتو با پاریس و همچنین با ایران و سایر نقاط منظم شد.

راه اندازی آشپزخانه

در ابتدای ورود به نوفل لوشاتو، تهیه‌ غذا بر عهده خودمان بود و هر کس باید کمک می‌کرد. یکی دو روز اول از پاریس غذا تهیه می‌کردند و می‌آوردند اما این کار قابل ادامه نبود و به زودی آشپزخانه به راه افتاد.

اوایل کارهای روزمره را بین خود تقسیم کرده بودیم و همه حتی خود من در خریدهای روزانه شرکت می‌کردیم. از منزل تا بازار دهکده راه زیادی نبود، پیاده می‌رفتیم و نیازمندیهای روزانه را تهیه می‌کردیم.

جدی‌تر شدن کار دفتر

از روحانیون آقایان موسوی‌خوئینی‌ها، مروارید، لاهوتی، هادی غفاری، صادق خلخالی، صدوقی (پسر) آمدند و تا پایان ماندند. آقای سید محمد خاتمی که رییس مرکز اسلامی هامبورگ بود مرتب می‌آمد و کمک می‌کرد. آقای موسوی‌خوئینی‌ها عضویت هیات پاسخگویی به روزنامه‌نگاران را پذیرفت. خانم طاهره دباغ که زمانی با مجاهدین خلق همکاری می‌کرد ولی بعد از انحراف رهبری از آنها جدا شده بود، آمد و امور داخلی منزل آقا را به عهده گرفت.

اداره تلفن خانه و پاسخ به مراجعات به عهده حاج احمدآقا بود که سه نفر آقایان املایی، فردوسی‌پور و محتشمی‌پور امور اجرایی آن را برعهده داشتند.

صادق قطب‌زاده به طور عمده عهده دار امور بین‌المللی بود. دکتر صادق طباطبایی که برادر همسر حاج احمدآقا بود، به طور دائم در تماس بود و در تمام موارد مورد مشورت قرار می‌گرفت. آقای کریم خداپناهی که از آلمان آمده و در آپارتمان صادق قطب‌زاده در پاریس مستقر شده بود هم پی‌گیری‌های لازم را انجام می‌داد.

اقدامات حاج مهدی عراقی

با آمدن حاج آقا مهدی عراقی به پاریس، وضع اداره منزل سر و سامان تازه‌ای به خود گرفت. تا آن روز از مراجعان و مهمانان کسی پذیرایی نمی‌کرد اما با آمدن ایشان، پذیرایی با چای و ظهرها با نان و پنیر و گاهی اوقات تخم مرغ یا آش و ... برقرار شد.

به دلیل کوچکی محل سکونت، جست وجو برای منزل جدید و بزرگ‌تر دوباره شروع شد. این بار حاج مهدی آن را به طور خیلی جدی پی‌گیری می‌کرد. ولی هر چه بیشتر می‌گشت کمتر می‌یافت تا بالاخره منزلی رو به روی همان محل سکونت در نوفل لوشاتو خالی شد و با کمک آقای دکتر عسگری آن جا را اجاره کردند و آیت‌الله خمینی به آنجا منتقل شدند. این زمانی بود که همسر آیت الله خمینی هم آمده بودند و تهیه منزل جدیدی خیلی ضروری‌تر شده بود. هوا هم به تدریج سرد و بارانی و گاهی برفی شده بود و برگزاری نماز در محوطه روباز اطراف درخت سیب مشکل شده بود. این امر به اضافه کثرت مراجعان باعث شد حاج مهدی چادر بزرگی خرید و در همان محوطه جلوی ساختمان نصب کرد

آمدن داماد ارشد

چند روز بعد از اجاره کردن منزل جدید و انتقال آیت الله خمینی به آن، خانواده آیت الله خمینی به همراه آیت الله شهاب الدین اشراقی داماد بزرگ خانواده به نوفل لوشاتو آمدند و در منزل جدید مستقر شدند.

آیت الله اشراقی یکی از علمای مورد توجه حوزه علمیه قم و مردی سلیم النفس و آرام و باسواد بود. خیلی سیاسی نبود اما به مسائل سیاسی توجه و از مواضع سیاسی آیت‌الله خمینی حمایت می‌کرد. ایشان اگر چه در برخی از مسائل سنتی می‌اندیشید اما در مقایسه با هم‌کسوتان خود روشن بین و با مسائل جدید آشنا بود. آیت الله اشراقی چند جلد تفسیر قرآن نوشته بود.

ایشان با ورود به ستاد بخشی از وظایف به خصوص در رابطه با ملاقات ها را برعهده گرفتند.

مباحثه بر سر سیگار

اولین بار بود که ایشان را از نزدیک دیدم به سرعت اعتماد و احترامی متقابل میان ما برقرار شد. ایشان بسیار زیاد سیگار می‌کشید. چند بار با ایشان درباره مضرات سیگار صحبت کردم اما نپذیرفت. به ایشان می‌گفتم بر اساس آموزش های دینی و قرآنی: کل مضر حرام یعنی هر چیز مضری حرام است.

یکبار در حضور آیت‌الله خمینی، آقای اشراقی بر سبیل مزاح گفت دکتر یزدی فتوا داده سیگار کشیدن حرام است.

من هم توضیح دادم که حتی روزه گرفتن اگر برای سلامتی مضر باشد حرام است.

آیت‌الله خمینی حق را به جانب من دادند اما آقای اشراقی به استفاده از سیگار ادامه داد.

با استقرار آیت‌الله خمینی و خانواده در ویلای جدید، در ساختمان تغییراتی داده شد. اتاق کوچک صندوق خانه به مرکز تلفن خانه تبدیل شد. آقایان فردوسی پور، املایی و محتشمی پور به نوبت مسوول پاسخگویی به تلفن ها بودند. آنها همچنین به آپارتمان دکتر غضنفرپور در پاریس که هنوز در اختیارشان بود می‌رفتند و آن جا هم کار پاسخگویی به تلفن ها را برعهده داشتند.

روحانی جاسوس دفتر امام

علاوه بر این سه نفر، یک روحانی دیگر هم به نام سیدمحمدعلی موسوی، به آن‌ها ملحق شده بود که تمام روز در دفتر پاریس در منزل دکتر غضنفرپور مستقر شده بود. هنگامی که دانشجویان عضو اتحادیه اسلامی دانشجویان، سفارت ایران در پاریس را اشغال و سفیر را بیرون کردند در آنجا به اسنادی دست یافتند که نشان می‌داد این روحانی جوان همه روزه گزارش فعالیت‌های دفتر را به مسوول ساواک در سفارت می‌داده است.

رفت و آمد مراجعین به نوفل لوشاتو مشکل بود. اتوبوس‌های عمومی و راه آهن بودند و کار می‌کردند اما ساعات رفت و آمد آن ها به دهکده خیلی محدود بود. با همت حاج مهدی عراقی، یک سرویس اتوبوس میان نوفل لوشاتو و آپارتمان پاریس راه اندازی شد. آقای عبدالکریم سنایی با خلوص و صداقت و پرکاری این وظیفه را انجام می‌داد. آقای سنایی بعد از انقلاب به وزارت امور خارجه رفت و چندین نوبت به عنوان سفیر در کشورهای مختلف اروپایی منصوب شد.( منبع: خاطرات دکتر ابراهیم یزدی، جلد سوم، انتشارات کویر)

تهیه برنامه راهبردی جمهوری اسلامی

متن برنامه راهبردی که ابراهیم یزدی به آیت‌الله خمینی داد شامل تشکیل یک گروه و یا شورای جمعی جهت بررسی وضعیت جنبش و تأسیس و اعلام دولت موقت بود تا در صورت رفتن شاه و امکان در دست گرفتن قدرت سیاسی از خلاء قدرت سیاسی، جلوگیری کند. برنامه این شورا هم‌چنین شامل برگزاری رفراندوم درباره تعیین تکلیف رژیم سلطنتی و نیز اجرای انتخابات به منظور تشکیل مجلس مؤسسان برای تدوین و تصویب قانون اساسی جدید بود. این قانون اساسی می‌بایست مبنای تاسیس حکومت (جمهوری) اسلامی شود.

ابراهیم یزدی و بسیاری دیگر از فعالان سیاسی که تکنوکرات‌های مذهبی خوانده می‌شدند، کوشیدند آیت‌الله خمینی را با عرصه سیاست مدرن که از آن شناختی نداشت، آشنا کنند. او در جایی می‌گوید پیش از انجام دیدارها و مصاحبه‌ها با آیت‌الله خمینی صحبت می‌کرده است:

«مثلاً پیش از اولین مصاحبه آقای خمینی با تلویزیون آمریکا من برای ایشان توضیح دادم که این تلویزیون به چه گروهی تعلق دارد، رابطه‌اش با صیهونیست‌ها چیست و ما باید چه موضعی داشته باشیم. »

در ویلای نوفل لوشاتو خیلی‌ها رفت‌و آمد داشتند و خمینی را در رساندن کشتی انقلاب اسلامی به ساحل ایران یاری کردند. دبیرکل نهضت آزادی (ایراهیم یزدی) در یکی از مصاحبه‌هایش می‌گوید: «هنگامی که قرار شد برنامه سیاسی پیاده شود، آقای خمینی فرمودند که خوب من سیاسیون را نمیشناسم، من دکتر سحابی و مهندس بازرگان و تو را می‌شناسم. بنابراین این جور قرار شد که سه نفر را ایشان معرفی کردند، مرحوم بهشتی، مطهری و هاشمی رفسنجانی که این سه نفر در ایران افراد سیاسی را به اقای خمینی معرفی کنند و آقای خمینی اینها را به عضویت شورای انقلاب معرفی کند و شورای انقلاب تشکیل شود.

آقای یزدی در ادامه تصریح می‌کند: «اول هم قرار نبود که روحانیون در شورای انقلاب باشند. قرار بود که کل اعضای شورای انقلاب همه از غیرروحانیون باشند. برای این که این کار بشود، آقای خمینی از من خواستند که به مهندس بازرگان تلفن کنم که بیایند به پاریس.»[1]

نظر مهندس بازرگان و دکتر یزدی در مورد سیاست دولت

یزدی نه‌تنها مشاور که از تئوریسین‌های رهبر انقلاب بود و در این مباحثه تاریخی، او نه در کنار بازرگان که در کنار امام‌خمینی می‌ایستد. او آمده بود «گام اول انقلاب» را بردارد که در واقع، گام آخر در برانداختن نظام پیشین بود. بازرگان نیز در آن مقطع برانداز بود، اما همین براندازی را هم «گام‌به‌گام» می‌خواست. روایت یزدی از این تمایز استراتژیک خواندنی است: «با مهندس هم قبل و هم بعد از دیدار با آقای خمینی بحث و گفت‌وگوهای مفصلی داشتیم. مهندس بازرگان نظرات خود را به تفصیل شرح داد. ایشان معتقد بودند که رژیم به بن‌بست رسیده است. خزانه خالی است. اقتصاد ورشکسته است. اداره چنین مملکتی واقعاً مشکل است و نیاز به معجزه دارد. مخالفان رژیم اگر دولت را در دست بگیرند و مسئولیت مستقیم اداره مملکت را بپذیرند، مفتضح خواهند شد... رژیم فعلی که تمامی امکانات و حمایت داخلی و خارجی را دارد، نتوانسته است مشکلات را مهار کند و اگر ما قبول مسئولیت کنیم، نمی‌توانیم وضع اقتصادی را جمع‌وجور کنیم... به همین دلیل، مهندس عمیقاً اعتقاد داشت که باید یک برنامه درازمدت داشت و سنگربه‌سنگر جلو رفت و به‌تدریج خود را آماده ساخت

 یزدی درباره مواضع‌اش در قبال بازرگان در مذاکرات دونفره‌شان در نوفل‌لوشاتو می‌نویسد: «در مورد حرکت گام‌به‌گام با نظر ایشان موافق نبودم. بحث من این بود که اگر ما، یعنی حرکت اسلامی، در خلاء، یعنی به دور از تاثیرات و فعل‌وانفعالات نیروهای دیگر (رژیم شاه و قدرت‌های خارجی، به‌خصوص آمریکا) قرار داشتیم و عمل می‌کردیم، برنامه سنگربه‌سنگر ممکن و مطلوب بود و احتمالاً ما را به هدف می‌رساند. اما چنین نیست. در صحنه و میدان عمل، غیر از نیروهای ملت، نیروهای دشمن هم فعال بودند. آن نیروها نیز برای خود حساب‌ها و برنامه‌هایی داشتند. در این مرحله، نیروهای دشمن در موضع ضعف قرار گرفته‌اند و نیروهای ملت در موضع تهاجمی هستند. اگر ما در این مرحله با کوبیدن ضربات پی‌درپی دشمن را سرکوب نسازیم و به او مجال بدهیم، دشمن از وضعیت فعلی بیرون خواهد آمد و با آرایش سیاسی-نظامی جدید، تعادل نیروها را به نفع خود بر هم خواهد زد و چه‌بسا دیگر نتوانیم فرصت فعلی را پیدا کنیم.»

 

نظر رهبر انقلاب نیز، دقیقاً همان نظر مشاور بود: «آقای خمینی نظرات آقای مهندس (بازرگان) را در خط‌مشی سنگربه‌سنگر نپذیرفت و گفت که اگر ما مجال بدهیم که دشمن از این مهلکه خلاص شود، دیگر معلوم نیست بتوانیم چنین فرصتی را به دست بیاوریم.»[2]

 

تقدیر نامه امام خمینی برای دکتر یزدی

۱۱ بهمن ۱۳۵۷/ ۲ ربیع الاول ۱۳۹۹

مکان: پاریس، نوفل لوشاتو

موضوع: تقدیر از زحمات آقای یزدی در ایام اقامت در فرانسه

مخاطب: یزدی، ابراهیم

شناسه ارجاع: جلد ۶ صحیفه امام خمینی (ره)، صفحه ۷

بسمه تعالی‌

در سفری که ناچار به پاریس منتهی شد، جناب آقای دکتر یزدی از لحظه اول همراهی نمودند و مدت چهار ماه و چند روز تحمل زحماتی ارزنده نمودند و خدمات ارزنده‌ای به نهضت مقدس کردند، و در این چند ماه با کمال صداقت و امانت تقبل اموری چند را نمودند، امید است خدای متعال ایشان را اجر و توفیق عنایت فرماید.

2 ع 1 99

روح الله الموسوی الخمینی‌

 

ورود به ایران همراه امام خمینی

هنگامی که در صبح روز ۱۲ بهمن هواپیمای ایرفرانس، حامل رهبر انقلاب و همراهان، در فرودگاه تهران به زمین نشست، ابتدا آقایان پسندیده و مطهری برای دیدن آقای خمینی به درون هواپیما آمدند و خیر مقدم گفتند. سپس آقای خمینی به همراه حاج احمد آقا و آقایان پسندیده و مطهری برای دیدن آقای خمینی به درون هواپیما آمدند و خیر مقدم گفتند. سپس آقای خمینی به همراه حاج احمد آقا و آقایان پسندیده و مطهری از پله‌های هواپیما پاینن رفتند. بعضی از دوستان همراه در هواپیما اصرار داشتند که حتما پشت سر آقای خمینی از پله‌های هواپیما پایین بیایند، اما من اصراری نداشتم که حتما همراه با آنان پیاده شوم. وقتی همه پیاده شدند، من پیاده شدم و هنگامی به سالن عمومی رسیدم که جمعیت پیشوازکنندگان دور آقای خمینی را گرفته بودند و سرود «خمینی ای امام» خوانده می‌شد. وقتی از پله‌های سالن مسافران پایین رفتم، پدر و برادرانم را در کنار دوستان دیدم. بعد از سلام و علیک و دیده‌بوسی با آنان و سپس با مهندس بازرگان و دکتر سحابی، آیت‌الله طالقانی را دیدم که در کنار سکوی وسط فرودگاه نشسته و به دیوار تکیه کرده است. از آن‌چه دیدم تعجب کردم و ناراحت شدم. آقای خمینی بی‌تردید رهبر بلامنازع انقلاب بود، اما آقایان طالقانی و منتظری و مهندس بازرگان و دکتر سحابی رهبران جنبش در داخل ایران بودند. ابتدا باید ترتیبی داده می‌شد که این رهبران از آقای خمینی استقبال و دیدار کنند. اما در مراسم استقبال آقای خمینی بی‌نظمی آن‌چنان بود که هرکسی سعی می‌کرد خودش را به آقا برساند و در کنار ایشان باشد. این هیجان و بی‌نظمی امکان دیدار این رهبران با آقای خمینی را نداد. آقای منتظری به یکی از اتاق‌ها رفته بود و آقایان مهندس بازرگان و دکتر سحابی و دوستان دیگر در یک طرف سالن به انتظار ایستاده بودند. آقای طالقانی هم توان ایستادن نداشت بر روی زمین نشسته و به دیوار محل سکوی اطلاعات فرودگاه تکیه زده بود. به دیدارش رفتم. این دیدار، بعد از هجده سال برای هر دو هیجان‌برانگیز بود. در حالی که اشک شوق از سر و صورت‌مان سرازیر بود یکدیگر را در آغوش گرفتیم. سپس به اتفاق آقای طالقانی به اتاقی رفتیم که برای استراحت اختصاص داده شده بود. آقای پسندیده و آیت‌الله منتظری در آن اتاق بودند. هنگامی که آقای خمینی سوار ماشین مخصوص شدند و طبق برنامه برای رفتن به دانشگاه راه افتادند، آقای تهرانچی، به همراه دو نفر از دوستان دیگر آمدند تا مرا با ماشین خود به بهشت‌زهرا ببرند، اما کثرت جمعیت آن‌چنان بود که آقای خمینی نتوانستند بر طبق برنامه به دانشگاه بروند و یکسره به بهشت‌زهرا رفتند. سنگینی ترافیک و کثرت جمعیت آن‌چنان بود که ما هم از رفتن به بهشت‌زهرا منصرف شدیم و دوستان مرا به منزل پدرم در خیابان ایران رساندند. به این ترتیب یک دوره‌ی هجده‌ساله‌ی غرب و دوری از وطن و خانواده و دوستان از شهریور ۱۳۳۹ تا بهمن ۱۳۵۷ به پایان رسید.[...]

روزنامه کیهان در تاریخ 14 بهمن 57 مصاحبه دکتر ابراهیم یزدی با بی بی سی را به عنوان «یکی از اطرافیان آیت‌الله خمینی» منتشر کرد.

به گزارش جهان مانا، طبق خبر کیهان، دکتر یزدی در این مصاحبه گفت که هدف آیت‌الله خمینی رضایت و آسایش ملت است. به گفته وی، مردم خواهان آنند تا به‌ جای رژیم غیرقانونی، دولت موقتی سر کار آید که کار تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی را بر عهده گیرد؛ آنگاه انتخابات عمومی برگزار خواهد شد و قدرت از دولت موقت به نمایندگان منتخب مردم منتقل خواهد شد.

 دکتر یزدی گفت که آیت‌الله نقش هادی ملت را خواهد داشت.

 



[1] دوچه وله صدای آلمان - سرگذشت پرفرازونشیب ابراهیم یزدی، زیر چرخ‌دنده‌ انقلاب - مریم انصاری – ۶ شهریور ۱۳۹۶

[2] درباره ابراهیم یزدى: همفکر با بازرگان، همراه با امام - پایگاه نو اندیش- 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد