تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا
تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا

نظر دکتر اسلامی ندوشن روشنفکر ایرانی در مورد رژیم پهلوی

دکتر اسلامی ندوشن

روزنامه اطلاعات ۴ بهمن ماه ۱۳۵۷

 

بخش دوم: مقاله چرا  ایران چنین شد؟

این احساس برای مردم بود که ایران به ایرانی تعلق ندارد.

در طی بیست و چند سالی که گذشت، در میان مردم ایران و دستگاه حاکمه، نوعی همزیستی کم و بیش مسالمت آمیز بود. اما هیچ پیوستگی اعتقادی و انسانی که قاعدتا باید ملتی را به دولت خود وابسته نگاه دارد، وجود نداشت. از یک اقلیت بر خوردار که بگذریم، بقیه مردم گویی پشت دیواری زندگی می کردند که میان آن ها و حکومت کشیده شده بود. به ادارات مراجعه می کردند، و انجام تقاضا خود را می خواستند، امور روزمره خود را می گذراندند در زیر همان آسمان و در همان هوا نفس می کشیدند، لیکن نگاهی که در چشم دولتی ها می انداختند نگاه غریبه بود.

در طی این پانزده سال نفرت آورترین صدا  در گوش مردم ایران، صدای رادیو بود. و سخیف ترین صحنه ها بر صفحه تلویزیون ظاهر می شد. و این هر دو دستگاهی بودند که با پول ایرانی اداره می شدند.(با چه خرج سرسام آوری!)

صدها ایرانی  هوشمند و روشنفکر وقت و استعداد خود را در تهیه آن ها به هدر و تلف می دادند. که بی تردید از عمل خود شرمنده بودند، ولی چاره ای نداشتند. همانگونه که فلان قاضی که خود را عاطل و باطل می دید از وضع خود شرمنده بود و فلان استاد نیز ...

دستگاه حاکمه ایران مقداری حق داشت که دستخوش غرور بشود، کشور آرام، مردم خاموش، دستگاه امنیت مسلط، خزانه پر پول، کارگران مطیع و از لحاظ بین المللی یک توطئه سکوت برقرار . نه تنها از چپ و راست و شرق و غرب همه آن چه را که در این سرزمین می گذشت، تایید می کردند، بلکه گاهی آفرین می گفتند و از پیشرفت های ایران ابراز تحسین می نمودند.

ملت ایران در طی این سال ها یکی از غریب ترین ملت های دنیا بود.د. در داخل با دستگاه حاکمه آن چنانی رو به رو  بود، در خارج در محاصره کشورهایی بود که با این دستگاه شریک و همدست بود.

علت این تایید بین المللی چه بود؟ دو امر: یکی آن که ایران آماده بود که به هر کس هر چه می توانست بدهد، بدین گونه از کشورهای سرمایه داری تا کمونیست همگی از شتر قربانی ایران سهمی داشتند. از کره شمالی و جنوبی تا برسد به سومالی و سنگال. کشورهای قدرتمند را بگوینم که معروف است که بزرگترین قرار داد تاریخ ایالات متحده با ایران امضاء شده است. و هر گاه اقتصاد انگلستان از خود ضعف نشان می داد، بی درنگ ایران به بالینش می شتافت و ژاک شیراک نخست وزیر پیشین فرانسه چون از سفر ایران بازگشت به پاداش قراردادهای مافوق انتظاری که بسته بود از رییس جمهورش نشان لیاقت گرفت.

در میان همه قراردادهایی که در طی این بیست و پنج سال بسته شده است. ایا می توان یک قرار داد پیدا کرد، با کشور کوچکی که در آن نفع متقابل ایران منظور شده باشد؟ گمان نمی کنم. ایران یا باج می داد یا هدیه. برای آن که احدی در دنیا نباشد که عیشش را منقض کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد