تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا
تاریخ و دگرگونی ایران زمین

تاریخ و دگرگونی ایران زمین

کشور ما نیاز به خرد سازنده و مردم خرد گرا دارد. نوشته های این پایگاه تلاشی است در این راستا

روشنفکران تاریک اندیشه و بی خرد


زندگی انسان های شریف و آزاده همواره باید با ابزارها و اندیشه های شریف و روش های شرافتمندانه و صادقانه عجین باشد. و گرنه آن جامعه به سوی کژی ها و کاستی مستمر و پی در پی روان و به فساد و تباهی آلوده خواهد شد.

متاسفانه آن چه در یک سده گذشته (۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰)که دوران سیاسی اجتماعی ما بوده است، در بسیاری از موارد خلاف آن را نشان می دهد. به ویژه در مورد نخبه نماهای کشورمان این امر به وضوح روشن است. سیاست پیشگان و تحصیل کرده های ما در این یک قرن گذشته باوری زشت و زننده و مخرب داشته اند که بنای راستی و صداقت و شرافت را از بنیان ویران کرده است و همچنان به این تخریب ها ادامه داده می شود. این شعار زشت و ناپسند و غیر انسانی و ضد اجتماعی چنین است:

-         « هدف وسیله را توجیه می کند»

به این جمله خوب دقت کنید. بر اساس این تفکر: انواع و اقسام دروغ و دروغگویی و دغلکاری و زشتی ها و پلیدی ها ... مشروع است.

 و عملکرد، گردانندگان سیاسی و فرهنگی کشورمان را از جمله روشنفکران !!(شاید بهتر باشد که آن ها سیه اندیشه خطاب کنیم) و اقدامتشان را در نوشته های تاریخی ببینید و بخوانید و با واقعیت های موجود مقایسه کنید . آن چه از حاصل این کاووش به دست خواهد آمد: «دروغ» است و دروغ!!

جناب اکبر گنجی که خود یکی از این نخبه های سیاسی است در تایید این نوشته بالا گفته است:

-         ما دروغ می‌گفتیم، ما به دروغ می‌گفتیم حکومت شاه ۱۵۰ هزار زندانی سیاسی دارد و این دروغ بود، و امروز باید بابت این دروغ، یعنی خودمان و همه کسانی که این دروغ را گفته‌اند باید خودشان را نقد بکنند.

-         ما به دروغ می‌گفتیم حکومت شاه صمد بهرنگی را کشت،

-         ما به دروغ گفتیم حکومت شاه صادق هدایت را کشت، ‌

-          ما به دروغ می‌گفتیم حکومت شاه دکتر شریعتی را کشت.

همۀ این دروغ‌ها را گفته‌ایم، آگاهانه هم گفته‌ایم. اینها باید نقد بشود. کسی که با روش دروغ بخواهد پیروز بشود، بعد هم که به قدرت برسد، دروغ می‌گوید، ‌ برای نگهداشتن قدرت دروغ‌های وسیع‌تر و بزرگ تری می‌گوید. این روش‌ها باید نقد بشود. روش مهم است.

روشها باید کاملا اخلاقی و کاملا انسانی باشد و ما روشهایمان اخلاقی نبوده. چیزی را که نشده، آگاهانه بیاییم دروغ بگوییم، بگوییم ما فعلا با این رژیم در حال مبارزه هستیم و می‌خواهیم خرابش کنیم،‌ با این بعدا دمکراسی نمی‌شود درست کرد، آزادی و حقوق بشر نمی‌شود درست کرد. این مبنای دیکتاتوری و پایه‌نهادن دیکتاتوری‌ست. (اکبر گنجی، ۹ بهمن ۱۳۸۵)

می دانید حاصل این دروغ گویی ها چیست؟

-         حاصلِ عشق مترسک به کلاغ  ---  مرگِ یک مزرعه بود

در میان مزرعه های طلایی گندم

مترسکی با لبهایی خندان ایستاده است

لباسش نه وصله دار است و نه مغزش پوشالی

مترسک  خائن با کلاغ ها طرح دوستی ریخته است

خوشه های طلایی گندم در آتش دو رویی نگهبان خویش می سوزند

فصل دروی گندم ها و حاصلش نانی که به سفره من و تو می آید

تکه نانی خشک در دست کودکی بی پرواست

کودک درد گندم ها را می فهمد

مترسک را به دار می آویزد

صدای نحس کلاغها به گوش می رسد

کلاغ ها به سوی مزرعه ای دیگر می روند و بر سادگی مترسک قاه قاه می خندند

اینگ خوشه های گندم با پرچم سفیدی که نماد صلح است

طلایی تر به چشم می آیند

فصل دروی  گندم ها و تکه نانی که طعم آزادی می دهد !

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد